بسمه تعالی
24 ذیالحجه 88
به عرض شریف میرساند، مرقوم شریف مدتی پیش واصل و از سلامت جنابعالی و توفیقاتی که نصیب شما هست مسرور شدم. کمال توفیقات شما را برای ادامه به خدمت به اسلام و مسلمین از خداوند تعالی خواستار است. آنچه مسلّم است این چند لحظه از عمر میگذرد و خواه ناخواه به پیشگاه بزرگی وارد خواهیم شد یا با روی سیاه و دست پر از گناه و یا با دست خالی از طاعت. امید است ما از دسته دوم باشیم و خداوند تعالی با الطاف کریمه خود با ما تهیدستان و روسیاهان رفتار فرماید. امید است خدمتهای شما که به قول خودتان پر زحمت و کم استفاده است در پیشگاه مقدس مقبول باشد که ارزش همان است و بس. کوشش کنید اکنون که با توده جوان محتاج به هدایت سر و کار دارید آنها را نجات دهید از این منجلاب، و معنویات را با زبان شیرین خودتان به آنها بفهمانید.
شاید به وسیله شما اشخاص از اسلام و قوانین آسمانی آن آگاه شوند و توجه به حقایق پیدا کنند و این برای شما بهتر است از آنکه زندگی به اصطلاح مرفهی داشته باشید و بس.
اینجانب نتوانستم کاری که پسند درگاه متعال باشد انجام دهم و هماکنون که مشرف به سراشیبی قبر هستم نمیدانم چه جواب دهم. از خودم مایوس و به لطف خداوند تعالی امیدوارم، شاید جبرانی از خطاهای گذشته و حال و آینده شود. الهی عاملنی بفضلک و لا تعاملنی بعدلک.
کتاب را که فرستاده بودید مقاله شما را تا آخر خواندم و امید است توفیق مقالات دیگر هم واصل شود. مقاله مستدل جالبی است و باید هم جالب باشد.
مطالبی که در مرقوم شریف نوشتهاید بعض از آنها موجب تاسف و تاثر اینجانب است و هیچ گاه راضی به امثال این امور نیستم و بعضی هم دردی است که همه ماها از درمان آن با این وضعی که داریم عاجزیم و چون نوشتنی نیست با جناب آقای شاهچراغی مذاکره نمودم تذکر دهند. در خاتمه باید بدانید که اگر خدای نخواسته کسی از جنابعالی چیزی بگوید یا بنویسد با سوابقی که از شما دارم و اطمینانی که به شما دارم مورد هیچ اثری نخواهد بود ولی تاکنون همچو مطلبی واقع نشده است. از جنابعالی امید دعای خیر برای حسن عاقبت دارم. والسلام علیکم.
روحالله الخمینی
امام خمینی (ره)؛ 22 اسفند 1347