یک روز ننه حوا - خدمتکار منزل امام - نزدیکیهای مغرب بود که مرا صدا زد و گفت: «حاج عیسی، خوشا به حالت، خبر خوشی برایت دارم» گفتم: «چه خبری؟» گفت: «امام یک کادو به من داده است که به تو بدهم.» و آن کادو را که با کاغذ بستهبندی شده بود به من داد.من که از اظهار لطف و مرحمت امام نسبت به خودم ذوق زده شده بودم آن را به خانه بردم و خواستم بدانم که امام چه چیزی به من مرحمت فرمودهاند.وقتی در جعبه کادو را باز کردم دیدم که امام عبای تمیزی را به من هدیه فرمودهاند.«1»
عبای تمیزی که بمن دادند
«۱»- حجه الاسلام و المسلمین رحیمیان
عبای تمیزی که بمن دادند ؛ 17 دی 1393