یادداشت

می‏‌خواستم دستش را ببوسم

در یکی از ملاقات‌های خصوصی امام پیرمردی به امام عرض کرد من دو تا از فرزندانم شهید و مفقود الاثر شده‌‏اند اجازه بفرمایید خودم هم بروم به جبهه.امام به یک کسی فرموده بودند که صحبت‌های این پیرمرد به قدری مرا تحت تاثیر قرار داده بود که می‌‏خواستم دستش را ببوسم. «1»

«۱»- سید رحیم میریان.از اعضای بیت امام



می‏‌خواستم دستش را ببوسم؛ 17 دی 1393

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: