یادداشت

چرا صدایم نزدی؟

امام خمینی رحمه الله علیه در یکی از روزهای آخر عمرشان می خواستند بخوابند به من گفتند: اگر خوابیدم، اول وقت نماز بیدار کن. گفتم: چشم. دیدم اول وقت شد و امام خوابیده اند و حیفم آمد که صدایشان بزنم، عمل جراحی، سرم به دست، گفتم صدایشان نزنم. چند دقیقه ای از اذان گذشت و امام چشمهایشان را باز کردند و گفتند. وقت نماز شده است؟ گفتم بله امام فرمودند: چرا صدایم نزدی؟ گفتم: ده دقیقه بیشتر از وقت نگذشته است فرمودند مگر به شما نگفتم؟ ایشان سپس فرزندشان را صدا زدند که: احمد بیا و فرمودند: ناراحتم، از اول عمر تا حال، نمازم را اول وقت خواندم چرا الان که پایم لب گور است ده دقیقه تاخیر افتاد؟«1»

«۱»- حجت الاسلام علی انصاری



چرا صدایم نزدی؟ ؛ 20 دی 1393

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: