وقتی که مادرم صحبت می کنند ما می فهمیم که زندگیشان خیلی در فشار گذشته است . امام هم چون مقید بودند و خیلی احتیاط کار حتی شهریه هم نمی گرفتند . مادرم می گوید قبای آقای وقتی کهنه و پاره می شد ، اینها را برمی داشتیم – تکه تکه – لباس بچه می کردیم یا تمام کت های شما را از قسمت های پایین قباها می دوختیم و یا لباستان وقتی خیلی پاره میشد پول می دادم پارچه چیت می خریدم واینها نشان میدهد که زندگیشان چقدر سخت بوده است . اما امام معتقد بودند که بس است و همین قدرکافیست. «1»
لباس بچه
«۱»- دختر حضرت امام
لباس بچه ؛ 20 دی 1393