در سحرگاه وحشتزای آخرین شبی که امام در نجف بودند، خدمت امامرسیدم که دستور العملی از ایشان بگیرم.
یک حالت تاثری به من دست داده بود از اینکه میدیدم ایشان نجفرا ترک میکنند; و او پس از خدا و حرم مطهر امیرالمومنین(ع)تنها پناهگاه ما بود.
عرض کردم: آقا، نمیشود از این سفر صرفنظر کنید؟! شما الاندارید تشریف میبرید کویت و آنجا جای امنی نیست، سوریه جایامنی نیست، ایران وضعش آنچنان است; کجا میخواهید بروید؟! امامفرمودند: «ناگزیر از اینجا باید بروم.» سپس فرمودند: «مندر اینجا با حرم مطهر امیرالمومنین ماءنوس بودم.» «1»