یادداشت

شرکت در دعای توسل

یک روز به مناسبت‌یکی از وفیات ائمه‌علیهم السلام چندنفری، به‌عنوان خواندن دعای توسل، به اتاق امام رفتیم.

همه رو به قبله نشستند و شروع به دعا کردند. بعد از شروع،امام وارد شدند و صف نشستند و همراه با همه دعا خواندند.

در اثنای دعای توسل، یکی از آقایان ذکر مصبیت مختصری کرد. باآنکه ذاکر روضه‌خوان ماهر نبود و با حضور امام دستپاچه شده بودو صدایش هم مرتعش و بریده بریده بود، همین که شروع به روضه‌کرد با آنکه هنوز مطلب حساسی را بیان نکرده بود، امام چنان به‌گریه افتادند که شانه‌هایشان به شدت تکان می‌خورد و بنده وقتی‌زیر چشم به سیمای امام نگاه کردم، دانه‌های متوالی اشک را که‌از زیر محاسن معظم‌له روی زانویشان فرو می‌افتاد، دیدم. «1»

«۱» - محمدحسن رحیمیان



شرکت در دعای توسل؛ 27 دی 1393

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: