خبر رحلت امام را شنیده بودیم و در راه تهران بودیم. در میان راه در قهوه خانه ای توقف کردیم. تلویزیون روشن بود و مراسم سوگواری پخش می شد. همه مبهوت اشک می ریختیم. در بین ما فردی بود که با انقلاب میانه ای نداشت، اما او هم به شدت می گریست. وقتی از او سوال شد چرا گریه می کنی؟ گفت: به خدا احساس می کنم عزیزترین فرد زندگی ام فوت کرده است. «1»
عزیزترین فرد زندگی ام فوت کرده
«۱»- راضیه تجار، مردی که شبیه هیچ کس نبود، نشر روزنامه همشهری، خرداد ۸۶، ش ۲۱، ص۲۵
عزیزترین فرد زندگی ام فوت کرده؛ 28 دی 1393