یادداشت

احترام همسر

برنامه نظم و ساعات آقا واقعا عجیب بود. حتی برنامه غذا خوردنشان. یک دفعه حاج احمدآقا می‌گفتند: من گفتم آقا وقت ناهار شده. بگویم ناهار بیاورند؟ آقا نگاهی به ساعتشان کردند و گفتند: نه هنوز وقتش نشده است. مدت کمی گذشت و چند کلمه‌ای با آقا صحبت کردم، آمدم تا دم در، امام صدا زدند. برگشتم، گفتند می‌خواهید بگویید ناهار بیاورند، بیاورند. حالا وقتش است، ببینید، شاید یک دقیقه نشده بود، اما آقا این قدر منظم بودند که برای خود خانواده هم جای تعجب داشت، و می‌شود نتیجه گرفت که آقا واقعا چقدر در کارشان منظم است اما یادم می‌آید روزی که حاج خانم (همسر حضرت امام) برای زیارت حضرت عبدالعظیم رفته بودند و بنده هم به عنوان راننده حضور داشتم، در موقع برگشت که نزدیکهای ظهر بود، خانم گفت زود برویم، من به آقا نگفتم که ناهار بخورند، آقا صبر می‌کنند تا من بروم. زودتر برویم که آقا برای خوردن ناهار معطل نشوند. خلاصه راه بندان بود و ترافیک. تا ما رسیدیم 25 دقیقه‌ای - نیمساعتی از وقت ناهار گذشته بود. خانم گفتند: مثل اینکه آقا ناهار خورده باشند. ولی امام ناهار نخورده بودند و من پرسیدم، دیدم تازه سفره را انداخته‌اند و آن زمانی بود که یکی از اعضای بیت دیده بود که خانم می‌آیند. خانم به آقا گفته بودند "شما ناهار می‌خوردید، ما می‌آمدیم". آقا در جواب با ملاطفت و احترام گفته بودند "شما نفرمودید که من نمی‌آیم. " درست‌با همین لفظ که "شما نفرمودید که من نمی‌آیم وگرنه ما ناهار می‌خوردیم. ما منتظر شما بودیم. " خلاصه آن آقایی که برای یک یا دو دقیقه به حاج سیداحمدآقا می‌گوید هنوز وقت ناهار نشده. تا نیم ساعت صبر می‌کنند تا حاج خانم بیاید. «1»

«۱»- محمد هاشمی (محافظ بیت)



احترام همسر ؛ 29 دی 1393

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: