کسی را نپسندیده بود. الّا دختر آقای ثقفی، که او هم رضایت نمی داد.
با صحبت های زیاد و چند بار خواب دیدن، بالاخره حاضر شد با آقا روح الله ازدواج کند. عقد را در حرم حضرت عبدالعظیم خواندند و ماه مبارک یک عروسی ساده گرفتند. همان اول به خانم گفت:
هر کاری می خواهی بکن، فقط گناه نکن.
یک خانه اجاره کردند و جهاز خانم را آوردند. تنها چیزهایی که آقا روح الله به اثاثیه اضافه کرد، یک گلیم بود، یک دست رختخواب، یک چراغ خوراک پزی، یک قابلمه ی کوچک، یک قوری با استکان و نعلبکی. «1»
تشکیل زندگی ساده
«۱»- پایگاه اطلاعرسانی صراط
تشکیل زندگی ساده؛ 29 دی 1393