دو نفر از طرف رهبر فلسطینیها (یاسر عرفات) که در آن زمان مهم بود به پاریس آمدند و بری امام پیامی داشتند.وقت ملاقاتی خواستند که به آنها داده شد و امام آنها را پذیرفتند.در این موارد که ما نسبتبه ملاقات کنندهها اطمینان صد در صد نداشتیم چند نفری در جلسه با امام مینشستیم آنها پیامشان را به عربی فصیح به امام عرض کردند و امام هم جواب آنها را دادند وقتی بلند شدند که بیرون بیایند پاکتبزرگی را که همراهشان بود جلوی امام گذاشتند و گفتند مطالب ما در این پاکت است.از اتاق که خارج شدند به امام عرض کردم آقا ما اینها را نمیشناختیم و اطمینانی به اینها نداریم.امام فرمودند: من خودم هم به اینها شک کردم.گفتم پس اگر شما هم شک کردهاید این پاکت را باز نکنید، اجازه بدهید من ببرم بیرون و آنجا باز کنم.امام فرمودند: خیر شما هم باز نکنید.کسی اینجا هست که این پاکتها را باز کند (در آن موقع که کسی به مسایل حفاظتی توجه نداشت که مثلا ممکن استبمبی در کتابی بگذارند و بیاورند) .ایشان به یک نفر از خواهران انقلابی که خودش را بری این کارها داوطلب کرده بود مسوولیت این کار را محول کرده بودند او به امام عرض کرده بود بری جلوگیری از خطر علیه شما من حاضر هستم که این بستهها را به محلی دور از اقامتشما ببرم و باز کنم که اگر خطری بود متوجه من بشود و من جانم را فدی شما کنم. «1»
شما هم باز نکنید
«۱»- مرضیه حدیدهچی
شما هم باز نکنید ؛ 30 دی 1393