جالب بود که در تمام مواردی که دشمن پیرامون بیماری حضرت امام شایعه پراکنی می کرد دروغ محض بود لیکن در یک مورد که امام دچار سکته قلبی سنگینی شد و حدود یک ماه در بیمارستان بستری بودند، دشمنان بوئی از این حادثه بزرگ نبردند و به لطف خدا، با توجه به شرائط فوق العاده حساس آن ایام هیچگونه اطلاعی به بیرون از بیت امام درز نکرد!
ایام نوروز سال 65 بود و رزمندگان سپاه اسلام در یکی از حساس ترین شرائط دفاع مقدّس قرار داشتند و جبهه فاو زیر سخت ترین فشارهای ناشی از کاربرد سلاحهای شیمیائی دشمن در وضعیتی ویژه و دشوار بود و انعکاس این خبر می توانست آثار منفی و زیانباری را در جبهه ها پدید آورد اما با امداد و لطف الهی اولاً همانگونه که اشاره شد اصل این حادثه تلخ کاملاً پنهان ماند و جز افرادی که مباشره با امام مرتبط بودند از این قضیه مطلع نشدند و به طور نمونه در طول این مدت حتی خانواده اینجانب علیرغم این که منزل ما از نزدیک ترین خانه ها به منزل امام بود هیچگونه اطلاعی از بیماری امام و بستری بودن ایشان در بیمارستان پیدا نکردند.
ثانیاً معجزه عمر دوباره امام بود که مشیّت خدا بر این بود امام زنده بماند و گامهای نهائی و نهضت اش را بردارد و با پیمامهای سرنوشت ساز در چند سال بعد از آن، حجت را بر همگان به اتمام رساند و بعد از آن، بنده شایسته اش را به لقاء خویش فراخواند.
در هنگام ایست قلبی امام نوبت آقای دکتر پورمقدّس بود که هفته ای یک شبانه روز برای مراقبت پزشکی امام از اصفهان به جماران می آمد و محل استقرار پزشکان در آن زمان اتاقی بود که در طبقه دوم بالای در حسینیه قرار داشت، از لحظه ایست کامل قلب امام و رساندن اطلاع به دکتر و تا رسیدن دکتر بالای سر امام و انجام تنفس دهان به دهان و... و برگشتن نبض امام حدود 6 دقیقه طول کشیده بود. از نظر پزشکان برگشت حیات بعد از توقف کامل قلب و نرسیدن خون به مغز به مدت 6 دقیقه یک امر غیرطبیعی به حساب می آید و آنچه در مورد امام اتفاق افتاد شبیه یک معجزه بود. بهرحال بعد از بازگشت علائم حیاتی فوراً حضرت امام به درمانگاه جماران منتقل و آنگاه که به هوش می آیند به تصور این که در بیمارستان قلب (شهید رجائی) هستند از این که برای مردم و سایر بیماران ممکن است محدودیتی ایجاد شده باشد اظهار نگرانی می کنند و با توضیح مرحوم حاج احمد آقا مبنی بر این که در درمانگاه جماران مستقر هستند نگرانی امام برطرف می شود.
البته درمانگاه جماران در حد چند اطاق در آن زمان بدون اطلاع امام ساخته شده بود و همواره این نگرانی وجود داشت که اگر امام از احداث درمانگاه اطلاع یابند ناراحت شوند اما با آنچه پیش آمد که اولاً مشکل قلبی امام باعث محدودیت برای مردم نشد ثانیاً موضوع با توجه به حساسیت جبهه ها کاملاً پنهان ماند، گوئی این دو نکته، نگرانی از نگرانی امام را برطرف کرد و ثالثاً مجاورت درمانگاه مزبور با خانه امام در قیاس با بیمارستان قلب که چند کیلومتر فاصله داشت، نقش سرنوشت سازی در کنترل سریع وضعیت امام داشت، لازم به ذکر است این درمانگاه بعد از رحلت امام توسعه یافت و در خدمت عموم قرار گرفت.
در مدتی که حضرت امام بستری بودند جز چند روز اول که با تعطیلات نوروز هم مصادف بود، کارهای دفتر طبق معمول انجام می گرفت و ما با اندکی تغییر در زمانبندی صبحها به خدمت امام می رسیدیم حضرت امام بعد از بهبود و استقرار وضعیت سلامت شان به خانه منتقل شدند و همه چیز عالت عادی به خود گرفت اما اتاق پزشکان از این به بعد تغییر یافت. محل زندگی امام در ساختمانی نسبتاً قدیمی و کوچک دو طبقه بود که اتاق طبقه فوقانی به محل استقرار پزشکان اختصاص یافت و به طور مستمر قلب حضرت امام به وسیله دستگاهی که روی سینه شان قرار داشت و از طریق بی سیم نوسانات نبض را به روی مونیتور منعکس می کرد تحت کنترل بود. «1»