راه خوشبختی ملت ایران
عزیزان من! بزرگترین هدیهای که انقلاب اسلامی به این ملت داده است، این است که شرِّ حکومتهای فاسد و وابسته را که سالیان و سالیان بر این کشور و ملت و این مواهب الهی مسلّط شده بودند، از سراسر این ملت واین کشور کم کرده است. امروز به فضل پروردگار، اداره کنندگانِ کشور، از خود این مردمند. امروز به همّت و هوشیاری این ملت، بهترین شکلِ حکومتِ مردمی و دخالت آراء مردم در این کشور است. (1)
دستاوردهای عظیم ملت ایران
بدیهی است که راهِ حفظ این دستاوردها و به وجود آوردن دستاوردهای بیشتر، این است که ملت ایران و مسوولین، خطِّ نشانی را که امام بزرگوار با عمل خود کشیده است؛ یعنی خطّ استقامت و ایستادگی در مقابل توقّعات دشمنان و ایستادگی در مقابل یاوهگوییها و پرگوییهای کسانی که در بیرونِ این مرزها نسبت به این ملت ابراز توقّع میکنند، ادامه دهند. اما اینکه مکرّر گفته میشود «راه امام و خطِّ امام» منظور چیست؟ اگر بگوییم «خطِّ امام، اسلام و انقلاب است» این، مطلبی کلّی است. معلوم است که خطِّ امام، انقلاب و اسلام است! هیچ کس هم مخالف با اسلام و انقلاب نیست. آن عاملی که میتواند مقصود امام بزرگوار را - که پدر این انقلاب و معمار ایران اسلامی است - برآورده کند، استقامتی است که او در رفتار خود نشان داد. در مقابل دشمن، کوتاه نیامد؛ از دشمن نهراسید و نترسید و تهدیدها او را متزلزل نکرد. (2)
نتایج و برکات حرکت و راه حضرت امام خمینی(ره)
او بتها را شکست و باورهای شرکآلود را زدود. او به همه فهماند که انسان کامل شدن، علیوار زیستن و تا نزدیکی مرزهای عصمت پیش رفتن، افسانه نیست. او به ملتها نیز فهماند که قوی شدن و بند اسارت گسستن و پنجه در پنجهی سلطهگران انداختن، ممکن است. لمعات قرب حق را صاحبان بصیرت در چهرهی منور او دیدند و طعم برّ الهی را که در حیات و ممات بر او میبارید، همه چشیدند. دعای او مستجاب شد که میگفت: «الهی لم یزل برّک علیّ ایام حیاتی، فلاتقطع برّک عنّی فی مماتی». (3)
ده کار بزرگ امام(ره
دومین کار بزرگ او، اعادهی روح عزت به مسلمین بود. اینگونه نبود که اسلام صرفاً در بحثها و تحلیلها و دانشگاهها و صحن جامعه و زندگی مردم مطرح شود؛ بلکه بر اثر نهضت امام ما، مسلمانها در همه جای عالم احساس عزت کردند.
یک نفر مسلمان از کشوری بزرگ که مسلمین در آن در اقلیت قرار دارند، به من میگفت: قبل از انقلاب اسلامی، مسلمان بودن خود را هرگز اظهار نمیکردیم. طبق فرهنگ آن کشور، همه اسم محلی داشتند، و هرچند خانوادههای مسلمان روی بچههای خود اسم اسلامی میگذاشتند، اما جرات نمیکردند آن اسم را اظهار کنند و از بیان آن خجالت میکشیدند! اما بعد از انقلاب شما، مردم ما با افتخار اسم اسلامی خود را میگویند، و اگر از آنها بپرسند که شما چه کسی هستید، اول آن اسم اسلامی را با افتخار بر زبان میآورند.
بنابراین، با کار بزرگی که امام(رحمت الله علیه) انجام داد، مسلمانها در همه جای دنیا احساس عزت میکنند و به مسلمانی و اسلام خود میبالند.
سومین کار بزرگ او این بود که به مسلمانها احساس درک امت اسلامی داد. قبل از این، مسلمانها در هر جای دنیا که بودند، چیزی به نام امت اسلامی برایشان مطرح نبود و یا اصلاً جدی تلقی نمیشد. امروز همهی مسلمانها در اقصای آسیا تا قلب آفریقا و تمام خاورمیانه و در اروپا و امریکا، احساس میکنند که جزو یک جامعهی جهانیِ بزرگ به نام امت اسلامی هستند. امام احساس شعور نسبت به امت اسلامی را ایجاد کرد، که بزرگترین حربه برای دفاع از جوامع اسلامی در مقابل استکبار است.
چهارمین کار بزرگ او، ازالهی یکی از مرتجعترین و پلیدترین و وابستهترین رژیمهای منطقه و جهان بود. ازالهی حکومت پادشاهی در ایران، یکی از بزرگترین کارهایی بود که کسی میتوانست آن را تصور کند. ایران مهمترین دژ استعمار در منطقهی خلیجفارس و خاورمیانه بود. این دژ، به دست امام ما در هم فرو ریخته شد.
کار پنجم او، ایجاد حکومتی بر مبنای اسلام بود؛ چیزی که به ذهن مسلمانها و غیرمسلمانها خطور نمیکرد، و خواب خوشی بود که مسلمانهای سادهلوح هم هرگز آن را با خود تصور نمیکردند و نمیدیدند. امام(رحمت الله علیه) در حد یک معجزه، به این خیال افسانهآمیز لباس واقعیت پوشاند.
کار ششم او، ایجاد نهضت اسلامی در عالم بود. قبل از انقلاب اسلامی، در بسیاری از کشورها و از جمله کشورهای اسلامی، گروهها و جوانها و ناراضیها و آزادیطلبها، با ایدئولوژیهای چپ وارد میدان میشدند؛ اما بعد از انقلاب اسلامی، پایه و مبنای حرکتها و نهضتهای آزادیبخش، اسلام شد. امروز در هر نقطهیی از دنیای وسیع اسلام که جمعیت یا گروهی به انگیزهی آزادیخواهی و ضدیت با استکبار حرکت میکنند، مبنا و قاعدهی کار و امید و رکنشان، تفکر اسلامی است.
هفتمین کار بزرگ او، نگرشی جدید در فقه شیعه بود. فقاهت ما پایههای بسیار مستحکمی داشته و دارد. فقاهت شیعه، یکی از محکمترین فقاهتها و متکی به قواعد و اصول و مبانی بسیار مستحکمی است. امام عزیزمان این فقه مستحکم را در گسترهیی وسیع و با نگرشی جهانی و حکومتی مورد توجه قرار داد و ابعادی از فقه را برای ما روشن کرد که قبل از آن روشن نبود.
کار هشتم او، ابطال باورهای غلط در باب اخلاق فردی حکام بود. در دنیا پذیرفته شده است که کسانی که در راس اجتماعات قرار میگیرند، اخلاق فردیِ خاصی داشته باشند! تکبر ورزیدن، برخوردار بودن از زندگی راحت و مسرفانه، تجملگرایی، خودرایی و خودخواهی و امثال اینها، چیزهایی است که مردم دنیا قبول کردند که کسانی که در راس حکومتها قرار میگیرند، این اخلاق را داشته باشند. حتّی در کشورهای انقلابی، انقلابیونی که تا دیروز زیر چادرها زندگی میکردند و در دخمهها مخفی میشدند، به مجرد اینکه به حکومت میرسند، وضع زندگیشان عوض میشود و اخلاق حکومتیشان تغییر میکند و همان وضعیتی را به خود میگیرند که بقیهی سلاطین و روسای عالم داشتند! ما از نزدیک چنین چیزی را دیدهایم؛ برای مردم هم مایهی تعجب نیست.
امام ما این باور غلط را عوض کرد و نشان داد که رهبر محبوب و معشوق یک ملت و دیگر مسلمانان عالم، میتواند زندگی زاهدانهیی داشته باشد و به جای کاخهای مجلل، در یک حسینیه از دیدارکنندگان پذیرایی کند و با لباس و زبان و اخلاق انبیا با مردم برخورد کند.
اگر دلهای حکام و زمامداران به نور معرفت و حقیقت روشن شده باشد، تجمل و تشریفات و اسراف و برخورداریهای زیاد و خودرایی و تکبر و استکبار، جزو لوازم حتمی زمامداری آنها محسوب نمیشود. از معجزات بزرگ آن بزرگوار این بود که هم در زندگی خود و هم در آن دستگاهی که به وجود آورده بود، نور معرفت و حقیقت تجلی یافته بود.
کار نهم او، احیای روحیهی غرور و خودباوری در ملت ایران بود. برادران عزیز! حکومتهای استبدادی و فردی، سالهای متمادی ملت ما را به صورت ملتی ضعیف و مستضعف و توسریخور در آورده بودند؛ ملتی که از استعداد جوشان و خصلتهای جمعیِ فوقالعاده ممتاز برخوردار است و در طول تاریخ بعد از اسلام، اینهمه افتخارات علمی و سیاسی دارد.
قدرتهای خارجی - مدتی انگلیسیها و مدتی هم روسها و دیگر دولتهای اروپایی، و پس از آن امریکاییها - ملت ما را تحقیر کرده بودند. ملت ما هم باور کرده بود که قابلیت و لیاقت کارهای بزرگ را ندارد، سازندگی از او بر نمیآید، ابتکار از او ساخته نیست و دیگران باید بر او آقایی کنند و به او زور بگویند! بنابراین، روح غرور و افتخار ملی را در ملت ما کشته بودند؛ ولی امام عزیز ما، روح غرور و افتخار ملی را در ملت ایران بیدار و زنده کردند.
در همان حال که ملت ما از احساسات و نخوتهای بیجای ناسیونالیستی - که استکبار عامل آن، و رژیم منحوس پهلوی مروجش بود - مبرا هستند، اما احساس عزت و قدرت میکنند. امروز ملت ما از دست به دست هم دادن و توطئهی مشترک شرق و غرب و ارتجاع نمیترسند و احساس ضعف هم نمیکنند. جوانهای ما احساس میکنند که خودشان میتوانند کشورشان را بسازند. مردم ما احساس میکنند که قدرت و توان آن را دارند که در مقابل تحمیلها و زورگوییهای شرق و غرب بایستند. این روح عزت و خودباوری و غرور ملی و افتخارات حقیقی و اصیل را امام(ره) در ملت ما زنده کرد.
و بالاخره دهمین کار بزرگ او، اثبات این نکته بود که «نه شرقی و نه غربی»، یک اصل عملی و ممکن است. دیگران خیال میکردند که یا باید به شرق متکی بود و یا به غرب، یا باید نان این قدرت را خورد و ستایشش کرد و یا آن قدرت را ! فکر نمیکردند که یک ملت بتواند هم به شرق و هم به غرب «نه» بگوید و بایستد و بماند و خود را روزبهروز ریشهدارتر کند؛ اما امام(ره) این نکته را ثابت کرد. (4)
افتخار امام(ره) به بسیجی بودن
امام(ره) زنده در راه انقلاب
انقلابی که امام پدید آورد و شهیدان با خون خود آن را رنگ و بوی گل سرخ بخشیدند، اکنون در سراسر جهان، در بیداری ملتهای مظلوم و در تجدید حیات جوامع مسلمان و در استحکام روزافزون مبانی معنویت و در فروپاشی مادّیگری صریح و نفاقآلود و خلاصه در سرافرازی حق و سرافکندگی باطل، خود را مینمایاند. پرچم عروج انسان به بام معنویت که امروز در گوشه و کنار دنیا برافراشته میشود، در حقیقت پرچم امام ما و شهیدان اوست. آنها زندهاند و روزبهروز زندهتر خواهند شد. (6)
هنر بزرگ امام(ره)
امام(ره) معلم انقلاب «ما میتوانیم»
روشننگری و تشخیص امام(ره
شما که عاشق امام بودید و هستید، شما که رگ جانتان به امام وصل بود، شما که ارتباط با او را هویت اصلی جهاد به حساب میآوردید، باید برای تعظیم روح و شادی آن پروازکرده به ملکوت اعلی، که بیشک ناظر و نگران کارهای ماست، از امروز تلاشتان را مضاعف کنید. (9)
ایجاد و تاسیس نماز جمعه
امام(ره) قوّت و عزّت مسلمین
حقیقت اول که کسی منکر آن نیست و هیچ منصفی نمیتواند آن را انکار کند، این است که امام بزرگوار ما به اسلام و مسلمین قوّت و عزت بخشید. دشمنان اسلام، اسلام را ضعیف میخواستند. آنها تلاش کرده بودند تا اسلام را از صحنهی عمل، بلکه از ذهن ملتهای مسلمان - چه برسد به غیر آنها - خارج کنند؛ متاسفانه تا حدود زیادی هم موفق شده بودند. در این سیاست پلید، حکومتهای فاسد و وابسته، با استکبار و شبکهی جهانی دشمنان اسلام هماهنگی کامل داشتند.
امام بزرگوار با این انقلاب، مسلمانان را نشاط بخشید و اسلام را زنده کرد. امروز در کشورهای بسیاری، اسلام آرزو و آرمان نسلهای جوان و بهپاخاسته و روشنفکر است. یک نمونه، فلسطین عزیز است. سالها به نام فلسطین حرف زده شد و مبارزه گردید؛ اما ناکام و ناموفق. امروز ملت فلسطین، به نام اسلام مبارزه و مقاومت میکند؛ لذا مبارزه از شکل سازمانها و گروهها و شخصیتها و سردمدارها، به میان تودهی مردم کشیده شده است. چنین مبارزهیی، هرگز ناکام نخواهد شد. مبارزهی مردمی اگر باقی بماند، بیشک در نهایت به پیروزی خواهد رسید. این، به برکت اسلامی بود که امام نام آن را زنده کرد و وجدان اسلامی را در مسلمین بیدار نمود.
امروز در کشورهای اسلامی شمال آفریقا، گروههایی به نام اسلام و با هدف ایجاد حکومت و نظام اسلامی مبارزه میکنند؛ پیشرفت هم کردهاند. قبل از نهضت امام بزرگوار ما، چه کسی چنین چیزی را حتّی به خاطر میگذرانید؟ در شرق و غرب جهان اسلام، مسلمانان بیدار شدهاند. اقلیتهای مسلمان در کشورهای اروپایی و غیر اروپاییِ دارای حاکمیت کفر و الحاد، احساس شخصیت میکنند. هویت و شخصیت اسلامی، در میان مسلمانان زنده شد. این، به برکت امام و حرکت عظیم امام بود.
بصیرت و صبر در مبارزه، عامل موفقیت امام(ره) و امت
انسانهای بیبصیرت، زود فریب میخورند. همین امروز هم در دنیا آدمهای دلسوزی هستند که فریب خوردهاند؛ دشمن را نشناختهاند و صف را تشخیص ندادهاند. در ایران، امام عظیمالشان ما، به برکت بصیرت مردم - که با صبر و مقاومت آنها همراه بود - این راه را طی کرد و به موفقیت رسید. خود او، در ایجاد این بصیرت و صبر در مردم، بزرگترین موثر بود. هرجا در انحای عالم مبارزهیی صورت میگیرد، حرکتی میشود، انسان دلسوزی در پی نجات تودههای مردم حرکت میکند، باید بداند که این راه، با هوشمندی و بصیرت و نیز با صبر و مقاومت طیشدنی است، و لاغیر.
ایران اسلامی، مرکز و محور حرکت عظیم جهانی مسلمانان
ایران اسلامی، ایران امام، ایران انقلاب، مرکز و محور حرکت عظیم جهانی مسلمانان است، و به همین نسبت محور دشمنیهاست. این، بهجای آنکه ما را غمگین کند، خوشحال میکند؛ و بهجای آنکه ما را وحشتزده کند، امیدوار میکند؛ چون نشان میدهد که ما قدرتمندیم و علیه منافع استکبار و منافع دزدان و غارتگران، همچنان تهدید بزرگی به شمار میرویم. دشمنی استکبار، ما را مطمئنتر میکند که راهی را که در حرکت پیشروندهی انقلاب و سازندهی کشور و جامعه انتخاب کردهایم، درست و موفق و صائب بوده است. اگر ما در حرکتمان علیه منافع دشمنان بشریت و در جهت مصالح انقلاب و کشور، راه خطا را پیموده بودیم، دشمن اینقدر با ما دشمنی نمیکرد.
امروز همهی تبلیغات جهانی با شیوههای مختلف علیه ماست. ممکن است بعضی از رادیوها و بعضی از دستگاههای خبری و تبلیغاتی به ما صریحاً دشنام ندهند، اما این دلیل دوستی آنها نیست. آنها میدانند که دشنام صریحشان به ما، دل ملتهای عالم را به ما بیشتر نزدیک میکند. به همین خاطر، به جای دشنام صریح، تهمت میزنند؛ خودشان را به ما نزدیک، و ما را به خودشان خوشبین نشان میدهند! این هم از همان ترفندها و خباثتهاست. (11)
آزادی و استقلال توام با معنویت و اخلاق
این انقلاب بر پایه اصول مستحکمی بنا شد؛ هم اجرای عدالت را مورد نظر قرار داد، هم آزادی و استقلال را - که برای ملتها از مهمترین ارزشهاست - مورد توجّه قرار داد، هم معنویت و اخلاق را. این انقلاب، ترکیبی از عدالتخواهی و آزادیخواهی و مردمسالاری و معنویت و اخلاق است؛ (12)
امام(ره) و احیای حقایق فراموش شده اسلام
در مورد مردم، مهمترین کاری که امام کرد، این بود که مفهوم مردمسالاری را از چیزیکه طرّاحان دمکراسی غربی و عوامل آنها در صحنههای عملی میخواستند نشان دهند، بهکلّی دور کرد. سعی آنها این بود که اینطور القاء کنند که مردمسالاری با دین سالاری و دینداری سازگار نیست. امام این مفهوم باطل را زایل کرد و مردمسالاری دینی - یعنی همان جمهوری اسلامی - را در دنیا مطرح نمود. او به زبان هم اکتفا نکرد؛ صرفاً استدلال فکری هم نکرد؛ عملاً این را نشان داد (13)
وظیفه ما در قبال راه و خط حضرت امام خمینی(ره)
استکبار جهانی از لحظهی پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون، هرگز سودای تضعیف، بلکه محو جمهوری اسلامی را از سر بیرون نکرده؛ همچنان که از هیچ اقدام ممکن و مقرونبهصرفه نیز در این راه خودداری نورزیده است، و تا آنگاه که ملت و مسوولان جمهوری اسلامی، پایبند به استقلال و عزت ملی و اصول اسلامی خود میباشند، این انگیزه را در خود نگاه خواهد داشت؛ منتها به فضل و مدد الهی و بنابر قوانین خلقت و تاریخ، در برابر عزم و اراده و آمادگی ملت، کاری از او ساخته نبوده و کید و مکر او به جایی نرسیده است و به خواست خداوند، همواره نیز همینگونه خواهد بود؛ انشاءالله.
لذا اینجانب، از همهی آحاد ملت و اقشار گوناگون میخواهم که حفظ آمادگی و هشیاری و توجه به توطئههای دشمنان را فریضهی انقلابی خود بدانند و نیات پلید دشمنان را از موضعگیریهای سیاسی و تبلیغاتی جهانی آنان و نیز از شایعهپردازیها و ایجاد مضیقههای اقتصادی کشف کنند و بدانند که در صورت آمادگی و هشیاری، همهی توطئههای دشمن خنثی میگردد و پیروزی از آنِ ملت ایران خواهد بود.
همانطور که رهبر کبیر و عزیز ما بارها تکرار میکردند و در وصیتنامهی سیاسی، الهی خود نیز بر آن تاکید ورزیدهاند، وحدت کلمه و وحدت صفوف ملت ما که رمز پیروزی انقلاب بود، رمز بقا و سلامت و تداوم آن نیز هست. تقسیم شدن ملت به گروهها و دستههای متعارض و عمده کردن اختلافات کماهمیت و احساسات غیرمنطقی و به فراموشی سپردن اصول مهمی که میان همهی ملت ما و لااقل میان اکثریت عظیمی از آنان مشترک است، و به فراموشی سپردن حضور دشمن و خطرات جبرانناپذیر ناشی از آن، بزرگترین فاجعه برای ملتی است که میخواهد حق تضییعشدهی خود را احیا کند و خود را از وابستگی به بیگانگان برهاند.... (14)
وفاداری به امام (ره) و حرکت در خط امام (ره)
حال که خدای متعال اینطور مقدر کرد که بندهی صالحش در نیمهی این راه بار را به دیگران بسپارد و به ملکوت اعلی بپیوندد و در جوار او آرام بگیرد، ما نخواهیم گذاشت این بار روی زمین بماند. باید همهی آحاد ملت - کوچک و بزرگ - مسوولان در سطوح مختلف و هرکس که کاری در دستش است، این نکته را حدیث نفس خود کند و پیمان ببندد که راه امام را ادامه دهد و به سمت هدفهای او حرکت کند. در این صورت، عشق و محبت و ارادت و شاگردی ما نسبت به او صادق خواهد بود؛ والّا اگر در فراق او گریه کنیم و بر سر و سینهی خود بزنیم، ولی راه او را از سمت دیگر ادامه دهیم، محبت و احترام و وفاداری ما صادقانه نخواهد بود. وفاداری این است که عیناً در همان خط و هدف او حرکت کنیم و به بیراهه نرویم. (15)
اخلاص امام(ره) عامل موفقیت
پیمان ما با راه امام خمینی (ره)
درس امام به امت: اتصال به خدا و ایمان مردم به اسلام و وحدت کلمه
امروز شاهدیم که بر کشور ما، وحدت و صمیمیت و صفای همگانی حاکم است. این، حادثهای بسیار عظیم و از برکات روح مطهر امام بزرگوار ماست. اخلاص آن مرد بزرگ الهی، بعد از رحلت او هم در فضای این جامعه اثر گذاشت و دلها را به هم انس داد و پیوندها را محکم کرد. اتحاد کلمه و همراهی شما مردم با هم و پیوند محکمی که بین شما و مسوولان ابراز شد، همهی دنیا آن را دیدند و باعث یاس دشمنان گردید.
با ورود امام به صحنهی داخلی کشور در سال 57، انقلاب طراوت دیگری یافت و برگ و باری پیدا کرد و ثمربخش شد. لطف خدا بر امام بود که در وجودش این برکات را قرار داد. روح مطهر او در هنگام وفات و عروج ملکوتیش نیز مشمول برکات و لطف الهی شد و موجب گردید تا انقلاب در ایام رحلت آن بزرگوار هم مثل روزهای اول پیروزی، برگ و بار تازهتر پیدا کند و از هیمنه و هیبت برخوردار بشود و دشمنان را مایوس کند.
ما امروز به برکت امام(رحمت الله علیه) میتوانیم از موضع قدرت و قوّت با دنیا حرف بزنیم. هیچکس در دنیا نباید تصور کند که جمهوری اسلامی اندکی در خود احساس ضعف میکند. به فضل پروردگار، ما امور داخلی خودمان را با قوّت و اعتمادبهنفسِ کامل پیش خواهیم برد و ارتباطات خارجی را تا آنجا که با اصول ما منطبق باشد و برای اسلام و مسلمین و ملت ایران و انقلاب و جمهوری اسلامی مقرون به صلاح و صرفه باشد، با قوّت و قدرت و از موضع بالا گسترش خواهیم داد.
این جمله را که امام بزرگوارمان بارها و بارها روی آن تاکید میکردند، به یاد داشته باشید که: رمز همهی پیروزیها، وحدت کلمه و حضور در صحنه است. اگر وحدت کلمه و حضور مردم در صحنه نباشد، ملت ایران نخواهد توانست گامی به جلو بگذارد؛ ولی اگر همهی مردم این رمز را شناختند و حفظ کردند، البته خداوند به آنها کمک خواهد کرد. این وعدهی الهی است که: «والّذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا»، «منکان للَّهکانالله له». اینها وعدهی حق و صدق و قطعی الهی است.
بحمدالله خدا با ملت ایران است و وجود بزرگوار آن رهبر عالیقدر و انسان والا و بینظیر، واقعاً بزرگترین نعمتها برای ما بوده است. امروز هم کلمات و نصایح او که برای ما باقی مانده، بزرگترین نعمت برای ماست؛ چون کلمات خدا و انبیاست و باید قدرشان را بدانیم و انشاءالله به آنها عمل کنیم. (19)
لزوم مرور و تدبر در درسهای امام(ره
ما از نزدیک قضایا را میدیدیم و همهی کسانی که از چنین فاصلهیی در کنار وقایع قرار میگیرند، به آسانی قدرت جمعبندی ندارند. جمعبندی آن شخصیت و تحلیل ابعاد گوناگون آن انسان بزرگ و والا، قدری تدبر و تامل لازم دارد، که به این زودیها برای ما که در عصر امام و نزدیک به او بودیم، میسر نخواهد شد؛ ولی بیانات آن بزرگوار برای ما درس است، و درس چیزی است که در دسترس و اختیار ماست.
تدبر در درسهای آن بزرگوار، خواهد توانست ما را با ابعاد شخصیت آن راحل عظیمالشان آشنا کند و راه را بر ما بنمایاند. این درسها را نمیشود در چند جمله خلاصه کرد. در هر بخشی از زمان و در هر حادثهیی از حوادث، یکی از آن درسها میتواند به عنوان رهنمود راهگشای ما باشد.
با توجه به شرایطی که امروز در جهان برای کشور ما و موقعیت عظیم ملت ایران در اذهان عالم به وجود آمده است، درس بزرگ امام عزیزمان عبارت است از قدردانی از وحدت و انسجامی که به ارادهی الهی برای ما پیش آمد. امروز دلهای ملت ایران از غالب اوقاتِ دوران دهسالهی انقلاب به هم نزدیکتر است؛ این هم از برکات روح ملکوتی امام بزرگوارمان بود. (20)
خاطراتی از دوران حیات امام(ره
در همان روز تلخ که حال امام مساعد نبود، من جمعی از اعضای شورای بازنگری قانون اساسی را دعوت کردم و به آنها گفتم که حال امام خوب نیست؛ کار بازنگری را قدری تسریع کنیم و مژدهی اتمام آن را به ایشان در بیمارستان بدهیم، تا دل امام شاد شود. واقعاً از تصور آن چیزی که ممکن بود پیش آید، قلب من میلرزید؛ صدایم شکست و نتوانستم حرفم را تمام کنم. شاید چند ساعت بعد از آن بود که اطلاع پیدا کردیم این ودیعهی الهی و این گوهر ارزنده را از دست دادهایم.(22)
از آن روزها تا پایان حیات ایشان، دایماً نگران این حادثهی تلخ بودیم و بارها به پروردگار متعال عرض میکردیم که دعای شوقانگیز امت مومن و مخلص ما به درگاه تو، سلامت و بقای این قلب تپنده است؛ با بزرگواری خود، دعای امت ما را مستجاب کن. هروقت تصور فقدان این موجود عظیم و عزیز را میکردیم، واقعاً دنیا برای همهی ما بیمعنی و تاریک جلوه میکرد. امروز ما در مقابل چنین مصیبت بزرگ و سختی قرار داریم، که حقیقتاً حادثهیی جانکاه و باورنکردنی است و با هیچ مصیبت دیگری قابل مقایسه نیست. (23)
در همین خصوص خاطرهای در ذهنم مانده است که نقل میکنم: چند روز قبل از پایان سال 65 که خدمت امام بودیم، چون یکی از روزهای فروردین 66 با ولادت یکی از ائمه(ع) مصادف میشد، من و ... و حاج احمد آقا اصرار کردیم که ایشان در حسینیهی جماران با مردم دیداری داشته باشند. امام استنکاف کردند و قاطع گفتند: حالش را ندارم. من در ایام نوروز به مشهد رفته بودم ... در همان روزها، ناگهان قلب امام مشکلی پیدا میکند و چون حاج احمدآقا - که حق بزرگی بر گردن همهی ملت دارد و امام را در این چند سال حفظ کرد - همهی وسایل را برای بهبود امام(ره) مهیا کرده بود، فوراً به وضعیت جسمی ایشان رسیدگی شد و خطر برطرف گردید.
وقتی در بیمارستان بر بالین ایشان حاضر شدم، عرض کردم: چهقدر خوب شد که آن شب اصرار ما را برای ملاقات با مردم نپذیرفتید؛ والّا اگر خبر این ملاقات اعلام میشد، مردم به زیارت شما میآمدند و آنوقت شما با این حال نمیتوانستید مردم را ملاقات کنید و انعکاس آن در دنیا خوب نبود. این کار شما، خواست خداوند و کمک الهی بود و در آن زمان تصمیم بجایی گرفتید. ایشان در پاسخ من گفتند: آنطور که من فهمیدم، مثل اینکه از اول انقلاب تا حالا، یک دست غیبی در همهی کارها دارد ما را هدایت و پشتیبانی میکند.
معنویت مردم و خانوادهی شهدا و اخلاص رزمندگان در جبههها، امام را به هیجان میآورد. من چند بار گریهی امام را - نه فقط به هنگام روضه و ذکر مصیبت - دیده بودم. هر دفعه که راجع به فداکاریهای مردم با امام صحبت میکردیم، ایشان به هیجان میآمدند و متاثر میشدند. مثلاً موقعی که در محل نماز جمعهی تهران، قلکهای اهدایی بچهها به جبهه را شکسته بودند و کوهی از پول درست شده بود، امام(رحمت الله علیه) در بیمارستان با مشاهدهی این صحنه از تلویزیون متاثر شدند و به من که در خدمتشان بودم، گفتند: دیدی این بچهها چه کردند؟ در آن لحظه مشاهده کردم که چشمهایشان پُر از اشک شده است و گریه میکنند. (24)
مکرّر اتفاق افتاد که سر قضایای مختلف، با برادران مسوول مینشستیم و فکرهایمان را تبادل میکردیم و مشکل را در مجموعهیی میگذاشتیم و خدمت امام(ره) میبردیم و او بود که با نظر صایب و ارادهی قوی و ایمان و توکل بینظیر خود، مشکل را حل میکرد. خدا شاهد است که در مدت عمر خود، کسی را در این حد از توکل و حسنظن به خدا ندیده و نشنیدهام. او، مشکل را حل و گره را باز میکرد. امروز، این پدر خانواده و آن متّکای محکم و کسی که خاطرمان آسوده بود که در مشکلات، به او مراجعه خواهیم کرد، در میان ما نیست. (27)
آن مردی که چهره باصلابتش دشمنانِ ملت ایران را میترساند و به خود میلرزاند - آن سدّ مستحکم و کوه استوار - وقتی که مسائل عاطفی و انسانی پیش میآمد، یک انسان لطیف، یک انسان کامل و یک انسان مهربان بود. من این قضیه را نقل کردهام که یک وقت در یکی از سفرهای من، خانمی خودش را به من رساند و گفت از قول من به امام بگویید که پسرم در جنگ اسیر شده بود و اخیراً خبر کشته شدن او را برایم آوردهاند. من پسرم کشته شده، اما برایم اهمیت ندارد؛ برای من سلامت شما اهمیت دارد. آن خانم این جمله را در اوج هیجان و احساس به من گفت. من خدمت امام آمدم و داخل رفتم. ایشان سرِ پا ایستاده بود و من همین مطلب را برایش نقل کردم؛ دیدم این کوه استوار و وقار و استقامت، مثل درخت تناوری که ناگهان بر اثر توفانی خم شود، در خود فرورفت. مثل کسی که دلش بشکند؛ روح و جان و جسم او تحت تاثیر این حرف مادر شهید قرار گرفت و چشمانش پُر از اشک شد! (29)
شبی در یک جلسه خصوصی، با دو سه نفر از دوستان، منزل مرحوم حاج احمدآقا نشسته بودیم؛ ایشان هم نشسته بود. یکی از ما گفتیم: آقا شما مقامات معنوی دارید، مقامات عرفانی دارید؛ چند جملهای ما را نصیحت و هدایت کنید. آن مردِ با عظمتی که آن گونه اهل معنا و اهل سلوک بود، در مقابل این جمله ستایشگونه کوتاه یک شاگردش - که البته همه ما مثل شاگردان و مثل فرزندان امام بودیم؛ رفتار ما مثل فرزند در مقابل پدر بود - آن چنان در حال حیا و شرمندگی و تواضع فرو رفت که اثر آن در رفتار و جسم و کیفیّت نشستن او محسوس شد! در حقیقت ما شرمنده شدیم که این حرف را زدیم که موجب حیای امام شد. آن مرد شجاع و آن نیروی عظیم، در قضایای عاطفی و معنوی، اینگونه متواضع و با حیا بود. (30)