سرزمینی که نشانی ز کف پای تو بود سال ها سجده صاحب نظران خواهد بود
در نافله ای که جهل بیداد می کرد و جام تلخ ستم و ظلم در کام جان ایران زمین جاری می ساخت، از مشرق دامان زنی پاکیزه، وجود تابناکی طلوع کرد که حماسه آفرین شد و عشق به ذات مقدس حق را همچون باران در کویر جان های تشنه جاری کرد. او با انقلاب خویش قدرت های مسلط جهان و تمامی دشمنان آزادی و استقلال ملت هات را در هم شکست و آنان را که در برابر او صف کشیده بودند تا سرکوبش کنند، ناتوان و درمانده کرد؛ آن چنان که تا کنون نیز ناتوان و درمانده مانده اند. روح الله را دنیا با نام خمینی شناخت که با قیامش در برابر بزرگ ترین قدرت های جهان ایستاد و از استقلال کشور و عظمت و سربلندی امت اسلام دفاع کرد و دین خدا را که در عصر مسخ ارزش ها، رو به نیستی و نابودی می رفت، احیا کرد. او شاه کاری از خداوند خالق، در جهان خلقت بود که توانست به مسلمانان قدرت، شهامت و استقلال ببخشد. نعمت وجود با برکت این بزرگ مرد تاریخ بود که همگان را متوجه اسلام کرد.
امام خمینی (قدس سره) فرا سوی اندیشه ها
شخصیت عظیم امام خمینی (قدس سره) در حقیقت کوهی بود بسیار بزرگ و استوار که قله رفیع آن را در آن سوی ابرهای آسمان دنیایی، سر سائیده به آسمان معنویت و عبودیت حق می توان یافت. امام (قدس سره) که اعماق وجود خویش را از زلال معرفت سیراب کرده بود و با سرچشمه لایزال هستی، پیوندی ناگسستی داشت؛ از چشمه سارهای حکمت و معرفت خویش، تشنه کامان را سیراب می کرد. بزرگ مردی که عظمت شخصیتش و عمق گستردگی آن، حتی برای نزدیک ترین افراد و برجسته ترین شاگردان آن پیر فرزانه قابل دسترسی و شناخت دقیق نبود و کسی را نمی توان یافت که ادعا کند، حقیقت وجودی آن بزرگ مرد را به خوبی شناخته و با همه زوایای وجودش کاملاً آشنا شده باشد.
در شرایط درد آفرینی که همه خداپرستان، به ویژه مسلمانان در ظلمت و تاریکی یاس گرفتار آمده بودند و دست هایشان رو به درگاه الهی، نزول رحمت را طلب می کرد؛ خورشیدی از شرق تابیدن گرفت و با وجود ابراهیمی و دم مسیحایی، عظمت از یاد رفته اسلام را به آنان آموخت و واژه دین و خداپرستی را زنده کرد و رنگ و بویی تازه داد.
طلوع نور
هم زمان با میلاد بزرگ بانوی جهان، حضرت فاطمه زهرا3 در بیستم جمادی الثانی برابر با سه شنبه سی ام 1281 هجری شمسی در شهر خمین، در خانه مرد مبارز و بزرگ آن دوران، سید مصطفی خمینی، کودکی به دنیا آمد که نامش را سید روح الله نهادند. سید روح الله که تنها چند ماه پس از تولد، پدرش توسط دژخیمان وقت به شهادت رسید، در کودکی تحت سرپرستی مادر پارسای خویش بانو هاجر و عمه گران قدرش صاحبه خانم قرار گرفت و در پانزده سالگی، ادبیات فارسی و بخشی از علوم دینی را نزد برادرش آیت الله پسندیده و اساتید دیگر آموخت. در سال 1298 وارد حوزه علمیه اراک شد و در سال 1300 به شهر علم و اجتهاد، قم رفت و با آیت الله شیخ عبدالکریم حائری ملاقات نمود. هم زمان با تحصیل فقه و اصول نزد فقها و مجتهدان وقت، به یادگیری ریاضیات، هیئت و فلسفه نیز پرداخت. همچنین اخلاق و عرفان را نزد مرحوم آیت الله حاج میرزا جواد ملکی تبریزی و عالی ترین سطوح عرفان نظری و عملی را به مدت شش سال نزد مرحوم آیت الله آقا میرزا محمد علی شاه آبادی فرا گرفت. (1)
در سال هایی که امام (قدس سره) در حوزه علمیه قم درس می خواند، حوادث مهم سیاسی در ایران و جهان به وقوع پیوست که هر کدام به نوعی در روح بلند امام (قدس سره) تاثیر گذاشت؛ حوادثی که سبب شد امام (قدس سره) همواره در فکر نجات مسلمین از دست قدرت های شیطانی باشد. امام دوراندیش امت با نامه ها، خطابه ها و سخنرانی های آتشین و کوبنده خود، اذهان در خواب رفته مردمان را بیدار می کرد و صدمات و لطمات حاصله از زندان و تبعید و ... را به خاطر نجات اسلام با آغوش باز و رویی گشاده می پذیرفت و در این راه مقدس، به قدری پافشاری کرد تا با دست عنایت خداوندی که از آستین توانمند رهبری خردمند بیرون آمده بود؛ پیروزی شکوهمند بزرگ ترین انقلاب جهان را رقم زد.
امام خمینی (قدس سره) در دیدگاه ها
معمولاً وقتی از امام خمینی (قدس سره) و ابعاد شخصیت او سخن به میان می آید، آنچه در ابتدا در اذهان مجسم می شود، نمودهای سیاسی، اجتماعی، صلابت و شکست ناپذیری آن بزرگ مرد تاریخ است. آنچه امام خمینی (قدس سره) را در دنیا شاخص و نام آور کرد و همه مسلمانان، حق جویان و ستم ستیزان این سو و آن سوی گیتی را عاشق و شیدا، مرید و پیرو صادق او کرد، این بود که آن بزرگ مرد الهی توانست با اراده بالا و روحیه شکست ناپذیر و همت بلند خود، نظامی را نابود کند که دو هزار و پانصد سال ریشه در اعماق تاریخ داشت و کهن ترین، اصیل ترین و ریشه دارترین نهادهای جاودانه بشری؛ یعنی دین الهی ـ آسمانی اسلام را به جای آن بنشاند تا آنجا که اکنون جمع کثیری از دانشوران اسلامی بر این باورند که امام خمینی (قدس سره) آغازگر عصر جدیدی در تاریخ اسلام؛ بلکه در دنیای دیانت می باشد. شخصیت امام خمینی (قدس سره) علاوه بر برانگیختن تحسین جهانیان، دشمنان اسلام و انقلاب را هم بر آن داشت تا از ویژگی های بارز و برجسته او سخن به میان آورند و زبان به تحسین او بگشایند. او که به زبان عادی مردم سخن می گفت؛ با کلام خود توده ها را مسحور می کرد و به آنان این اعتماد به نفس را می داد تا هر کسی را که سر راهشان می ایستد، از میان ببرند.
در حقیقت انقلاب شکوهمند اسلامی ایران را باید یک انقلاب فرهنگی ریشه دار تلقی کرد که فرهنگ ناب اسلام را جایگزین فرهنگ منحط غرب ساخت. اکثریت قاطع خاور شناسان و جامعه شناسان غربی متفق القولند که امام خمینی (قدس سره) بزرگ ترین احیاگر تفکر و ارزش های اسلامی است.
پرفسور دکتر برنارد لوئیس سرشناس ترین خاورشناس یهودی تبار آمریکایی که آثارش تا کنون به 23 زبان ترجمه شده است؛ در صفحه 24 کتاب نفس الله، جهان اسلام و غرب: نبرد فرهنگ ه می نویسد: در سال های آغازین برپایی جمهوری اسلامی، آیین اسلام اساس اعلام شده هویت و وفاداری بود. هدف سیاست خارجی و همچنین سیاست دولت را به طور کلی، تجدید حیات اسلام، تثبیت مجدد قدرت و عظمت اسلامی به وسیله توسعه دامنه انقلاب اسلامی و احیای اعتقاد و حقوق اسلامی، تشکیل می داد. آمریکا را به عنوان قدرتی که شاه و مزدورانش را حمایت و در امور داخلی ایران دخالت می کرد و مهم تر از آن، رهبری دشمن قدیم (غرب) را به عهده داشت؛ نخستین و بزرگ ترین دشمن این برنامه می دانست. آیت الله خمینی از موضع گیری های دشمنانه ابر قدرت آمریکایی نمی هراسید، ولی آن چیزی که از ناحیه آمریکا هراس داشت، گمراه کنندگی و فریبندگی شیوه زندگی آمریکایی بود. خطر گمراهی غربی که در ایران غرب زدگی خوانده می شود، از مدت ها قبل یکی از مورد توجه ترین موضوعات مورد بحث نویسندگان ایرانی شده است. (2)
هیات محققین و نویسندگان انجمن تحقیقاتی خدمات ارتشی و وزارت دفاع اتریش در کتابی با عنوان نیروهای ارتش در کشورهای خاور نزدیک و شمال آفریق در صفحات 282 و 283 می نویسد: بدون تردید این نهضت جدید تجدید حیات اسلامی چنان با شخصیت آیت الله خمینی گره خورده که آیت الله خمینی به عنوان سمبل و مظهر بیداری اسلام شناخته شدند. هم زمان با طلوع سیاسی آیت الله خمینی، دین اسلام به عنوان مهم ترین نیروی معجزه انگیز برای رویدادهای سیاسی شد.(3)
پرفسور دکتر اودو اشتاین باخ مدیر انستیتوی خاور شناسان آلمان (هامبورگ) و یکی از دو مولف کتاب اسلام در دوران معاصر طی مصاحبه ای با نشریه دی سایت مورخ 9 ژوئن 1989 اظهار کرد، امام خمینی (قدس سره) همان شخصیتی بود که برای نخستین بار اصول گرایش به بنیادهای اسلامی را در شکل یک دولت اسلامی، دولت جمهوری اسلامی ایران، تحقق بخشید. امام خمینی (قدس سره) همان شخصیتی بود که نیروهای اصول گرا را به وسیله یک انقلاب اسلامی علیه رژیم نیرومند طرفدار غرب، یعنی رژیم شاه بسیج کرد. (4)
کلاوس برینگ از نویسندگان برجسته مسائل اسلامی روزنامه سالز بورگر نخریشتن در شماره 8 این نشریه مورخ آوریل 1994 می نویسد: آیت الله خمینی از نظر بسیاری از مسلمانان، آخرین شخصیت از سلسه آموزگاران و داعیان بازگشت به خودآگاهی اسلامی در عصر جدید است. (5)
در حقیقت امام خمینی (قدس سره) نقش بسیار برجسته و مهمی در احیای تفکر دینی در سطح جهان داشت که این نقش به اندازه ای روشن و بارز است که خاور شناسان و جامعه شناسان غربی، علی رغم برخوردهای مشحون از کتمان و محافظه کاری معاندانه، به آن اعتراف دارند.
پرفسور دکتر کارستن کوپه یکی از برجسته ترین خاور شناسان غربی و ایران شناس نامدار در صفحه 67 کتاب خود به نام مشکل اسلام، حضرت امام خمینی (قدس سره) را آغازگر نهضتی می داند که تاثیر جهانی دارد. وی می نویسد: انقلاب و رهبر آن آیت الله خمینی که بسیاری از مسلمانان مقیم خارج جهان اسلام را در مسیر بازیابی معنویت اسلامی خویش قرار داد، بدون تردید آغازگر جنبش تجدید حیات اسلام است که اثرگذاری فراملیتی داشته است.(6)
احیای تفکر دینی در واقع به چرخش در آوردن منظومه فکری و عملی انسان در مدار ثابت های دینی است. ثابت های دینی، حقایق جاودانی هستند که در خارج از ذهن آدمی چنان که وحی شده اند، وجود دارد و این ثابت ها هرگز نابود یا دست خوش کاهش و افزایش نمی شود.
نقش کلیدی امام خمینی (قدس سره) در ورود بشریت به عصر جدید را نمی توان انکار کرد و نادیده گرفت. تحلیل گران و صاحب نظران مسلمان داخلی و خارجی بر این واقعیت صحه گذاشته اند و تصریح می کنند که ندای قدسی امام (قدس سره) جهان را به لرزه در آورد. آنان معتقدند که با آغاز عصر امام خمینی (قدس سره)، دین و دینداری در جهان گسترش یافته و مذهبی بودن در اروپا ارزش و معنای تازه ای یافته است.
احمد هوبر اندیشمند و روزنامه نگار تازه مسلمان سوئیسی می گوید: امام خمینی (قدس سره) نه تنها مسلمانان را بیدار کرد؛ بلکه بر جهان غیر اسلام نیز تاثیراتی از خود بر جای نهاد.(7)
پرفسور پاوس اوسوس تازه مسلمان آلمانی و قائم مقام دانشکده فنی داشنگاه برمن آلمانی زبان در اروپا اظهار می دارد: امام خمینی (قدس سره) بیدارگر همه موحدان عصر ما است و احیای دین و معنویت در روزگاری که سیطره مادیت و ابزار مادی و اندیشه های ضد دینی جامعه بشری را در چنبره خود گرفته بود، مدیون امام خمینی (قدس سره) و یاران انقلاب اسلامی است.(8)
در حقیقت امام خمینی (قدس سره) یک طوفان بود که در نهادش سکون و آرامشی مطلق وجود داشت. شهید مطهری ; در این زمینه می نویسد: نام او، یاد او، شنیدن سخنان او، روح گرم و پر خروش او، اراده و عزم آهنین او، استقامت او، شجاعت او، روشن بینی او، ایمان جوشان او که زبانزد عام و خاص است؛یعنی جان جانان، قهرمان قهرمانان، نور چشم عزیز، روح ملت ایران، استاد عالی قدر و بزرگوار حضرت آیت الله العظمی خمینی، حسنه ای است که خداوند به قرن و روزگار ما عنایت فرموده است ... . در نهضت ما تمام قشرها و طبقات مختلف ملت، امروز در روحانیت تجسم پیدا کرده است و آن روحانیت، در آن شخص بسیار بزرگ که یاد و نامش قلب را به لرزه در می آورد؛ یعنی استاد بزرگوار آیت الله العظمی خمینی.(9)
به جرات می توان گفت وجود بی بدیل امام (قدس سره) تاثیری شگرف بر اندیشمندان جهان گذاشت و سبب شد که آن ها با تاملی دوباره درباره اسلام و آنچه سال ها از دست داده بودند، برگردند.
پرفسور میخائیل لمشف نویسنده روسی می گوید: آیت الله خمینی، با پیروی از تعالیم و ارزش های جاودانه اسلامی، برابری تمام انسان ها را بدون وابستگی به موقعیت های اجتماعی شان در نظر گرفت و صلح و برابری و رفاه مردم را هدف خود ساخت.(10)
اسرافیل افرئیس موزه ادبیات نظامی گنجوی و ادیب جمهوری آذربایجان می گوید: آیت الله خمینی، به عنوان یک شخصیت برجسته جهانی، نه تنها برای جمهوری اسلامی ایران؛ بلکه برای جهان و جهانیان مطرح بوده است. بدون شک بنیانگذار انقلاب اسلامی با حرکت توفنده خود یک حادثه تاریخی و بزرگ را برای قرن بیستم رقم زد و این انقلاب اکنون فراتر از مرزهای ایران به عاملی در جهت به حرکت در آوردن نهضت های آزادی بخش تبدیل شده است.(11)
خانم مهر النساﺀ، شاعر و ادیب تاجیکستانی می گوید: یکی از ویژگی های منحصر به فرد انقلاب اسلامی، حضور رهبری آیت الله خمینی، به عنوان پشتوانه الهی این انقلاب است. آیت الله خمینی، یکی از شخصیت های برجسته و ماندگار تاریخ بشری است که دارای ویژگی های انسانی، الهی و ملکوتی خاص بود. این شخصیت الهی در تمام جهان، آنجا که قلبی برای عشق و حقیقت می تپد، حضور دارد و زنده و ماندگار است.(12)
امام خمینی (قدس سره) تاثیری شگرف بر کشورهای عربی دور و نزدیک داشت. امامی که در تبعیدگاهش کمتر کسی او را می شناخت و در هجرتگاه های دور دست، دل های زیادی به خاطر او می تپید؛ زیرا امام (قدس سره) با شهامت تمام حکومت اسلام و قرآن را پیش کشید و این خواسته ای بود که در ذهن ملت هایشان از دست داده بودند و ملت های عربی به خوبی می دیدند که رهبرانشان در لباس میهن دوستی و میهن پرستی به خیانت مشغولند.
امام خمینی (قدس سره)، به حقیقت روح خدا بود که در جامعه ایرانی جاری شد و به سراسر جهان پای گذاشت. ماجد سحر علی، شاعر و اسیر عراقی در سوگ امام (قدس سره) چنین می سراید: و ملتی را بیدار کرد که تمام عمر خفته بود ـ ملتی اندوهگین ـ صدای او خودکامگان را ویران می ساخت ... صدای او، صدای علی(ع) بود که می غرید، زندگی را خوار می دید.(13)
جهل دشمن از انقلاب، دلیل کوتاه ماندن اندیشه او در برابر سرچشمه عظیم این انقلاب و رهبر آن است؛ زیرا دشمن، امام (قدس سره) را در شمار افراد دیگری که در مرحله ای انقلابی عمل کرده اند، قلمداد می کند؛ غافل از اینکه قیام امام (قدس سره) را باید به اصل و ریشه و اصالت آن باز گرداند. دشمنان اسلام وقتی نتوانستند از قیام و پیروزی انقلاب اسلامی ایران جلوگیری کنند، بر آن شدند تا از گسترش و بازتاب خط امام (قدس سره) ممانعت کنند؛ اما هیچ کدام از ترفند های آنان سودی نیافت و روزگار ثابت کرد که خط امام (قدس سره)، خطی اصیل است و از کانونی استوار و ثابت و ناب سرچشمه می گیرد و محدود به ایران نیست؛ بلکه تمام گستره اسلامی و همه ستمدیدگان زمین را در بر می گیرد؛ زیرا ویژگی بارز و برجسته این خط، آن است که با ستون های ثابتی چون قرآن کریم و اهل بیت پیامبر(ص) و سیره جهادی اهل بیت: استوار شده است.
امام خمینی (قدس سره) با قیام خود میلیون ها انسان گم گشته در برهوت و جاهلیت عصر مدرن را به رجعتی دوباره به معنویت و یکتاپرستی فرا خواند و کام عطشناک بسیاری از آنان را از کوثر تعالیم محمدی(ص) سیراب کرد. امام (قدس سره) در حقیقت امام دل ها بود و صد قافله جانان را با خود ربود. بارقه ای از روح الهی را باز نمود و در سالیان قحطی رشادت و مردانگی، کوه استوار قوت بود. در حقیقت او را با نامی نمی توان خواند و با هیچ وصفی نمی توان سرود.
به یقین امام (قدس سره) در رنگین کمانی از دین، عرفان، حماسه، عشق و خداشناسی به پرواز درآمد تا توانست انسان عصر حاضر را نجات بخشد و فریاد کوبنده اش، کاخ ستم را بر جنایتکاران مستکبر به لرزه درآورد و مصداق این سخن اقبال لاهوری، حکیم بلند آوازه شرق شود که گفت:
تو شمشیری ز کام خود بـرون آ بـرون آ ز نـیام خود برون
شب خود روشن از نور یقین کن ید بیضا برون از آستین کن