امام که از حضور مستشاران نظامی و امنیتی امریکایی، انگلیسی و اسرائیلی و عملکرد زیانبار و اسارت آور آنها در کشور اجمالا آگاهی داشت، چند روز پس از تصویب لایحه کاپیتولاسیون (1) برای نظامیان امریکایی در مجلس شورای ملی (21 مهر 1343) از ماجرا اطلاع یافت و با مطالعه متن صورت مذاکرات مجلس، به جزئیات آن آگاه شد. (2)
ایشان بلافاصله مراجع و علمای قم را به تشکیل جلسه هفتگی فرا خواند (3) و با ارسال تلگرام و پیک هایی علمای سایر شهرها را در جریان امر قرار داد. (4)
سپس اعلام داشت که در روز 20 جمادی الثانی (برابر با 4 آبان) در منزل خود سخنرانی خواهد کرد.
رژیم که از تصمیم امام اطلاع یافت، پیکی به قم فرستاد تا با امام دیدار کرده و ایشان را از تصمیم خود منصرف سازد، ولی امام حاضر به دیدار وی نشد و به ناچار او با فرزند امام (حاج آقا مصطفی) دیدار کرد و با زبان نصیحت و تهدید اظهار داشت: «...آمریکا به منظور کسب وجهه در میان مردم ایران با تمام قدرت فعالیت می کند و پول می ریزد و از نظر قدرت در موقعیتی است که هرگونه حمله به آن به مراتب خطرناکتر از حمله به شخص اول مملکت است! آیت الله خمینی اگر این روزها بنا دارند نطقی ایراد کنند باید خیلی مواظب باشند که به دولت امریکا برخوردی نداشته باشد که خیلی خطرناک است و با عکس العمل تند و شدید آنان مواجه خواهد شد.دیگر هرچه بگویند - حتی حمله به شخص شاه - چندان مهم نیست!» (5)
امام بدون توجه به این تهدیدها اعلام کرد که در 20 جمادی الثانی، روز میلاد حضرت زهرا (س)، که برابر با 4 آبان ماه بود سخنرانی خواهد کرد.صبح آن روز امام خمینی در حالی که بسیار بر افروخته و خشمگین به نظر می رسید در حضور هزاران نفر از مردم قم وتهران که از ساعاتی پیش در منزل و کوچه های اطراف منزل امام اجتماع کرده بودند (6) بیانات تاریخی خود را ایراد کرد. (7)
امام سخنان خود را پس از نام خدا با آیه استرجاع (انا لله و انا الیه راجعون) شروع نمود که نشان دهنده مصیبت بزرگی بود که بر اسلام و مسلمین وارد آمده است.همچنین تاثر قلبی خود را از این مصیبت ابراز داشت و اعلام عزای عمومی کرد:
ایران دیگر عید ندارد، عید ایران را عزا کردند...و چراغانی کردند، عزا کردند و دسته جمعی رقصیدند...استقلال ما را فروختند، باز هم چراغانی کردند، پایکوبی کردند.اگر من به جای اینها بودم این چراغانی ها را منع می کردم (8).
می گفتم بیرق سیاه بالای بازارها و...خانه ها بزنند، چادر سیاه بالا ببرند!
سخنان تکان دهنده، تاثر انگیزه و مقطع امام، هر بار با فریاد شیون و زاری مردم حاضر همراه می شد.پس از این مقدمه، امام ضمن شرح لایحه کاپیتولاسیون که در مجلس به تصویب رسید نتایج سیاسی - اجتماعی آن را با ذکر مثال هایی خاطر نشان ساخت:
اگر یک خادم امریکایی یا یک آشپز امریکایی مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور کند، زیر پای خود منکوب کند، پلیس ایران حق ندارد جلوی او را بگیرد! دادگاه های ایران حق محاکمه ندارند! ...باید پرونده به امریکا برود و در آنجا ارباب ها تکلیف را معین کنند...دولت [ایران] با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفداری کرد.ملت ایران را از سگ های امریکایی پست تر کردند! ..چرا! برای اینکه می خواستند وام بگیرند (9) امریکا خواست که این کار انجام شود.
امام مجلس و دولت را که «ربطی به ملت ندارند» عامل این ننگ و فضاحت دانست و تاکید کرد که اگر روحانیون در مجلس بودند اجازه نمی دادند امریکا، انگلیس و اسرائیل بر سرنوشت کشور مسلط شوند و عمال خود را بر ملت تحمیل نمایند و یک دست نشانده امریکایی (نخست وزیر)، چنین «غلط » ی بکند.
سپس متواضعانه نسبت به خطر این قانون ننگین به ارتش، سیاسیون، بازرگانان، مراجع، علما و فضلا اعلام خطر کرد و با اشاره به حضور نظامیان امریکایی در ایران، خطاب به شاه فرمود:
نظامی های امریکا و مستشاران نظامی امریکا برای شما چه نفعی دارند؟ اگر این مملکت در اشتغال امریکاست پس چرا اینقدر عربده می کشی؟ چرا اینقدر دم از ترقی می زنی؟ اگر این مستشاران نوکر شما هستند چرا از ارباب ها بالاترشان می برید؟ اگر نوکرند با آنان مثل سایر نوکرها عمل کنید.
پس از آن با شرح فلاکت و بدبختی مردم و قروض خارجی دولت و به دنبال آن وابستگی روز افزون کشور به امریکا، فریاد برآورد که «والله گناهکار است کسی که داد نزند، والله مرتکب گناه کبیره است کسی که فریاد نزند» ، و به دنبال آن از علمای قم، نجف، ملت های مسلمان، رهبران اسلامی و روسای جمهور کشورهای اسلامی استمداد کرد که به داد ملت مظلوم ایران برسند، همچنین همه قدرت های غربی و شرقی و در راس آنها امریکا را که موید رژیم شاه بودند به شدت محکوم نمود.
امریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریکا بدتر، شوروی از هر دو بدتر، همه از هم بدتر و همه از هم پلیدترند، لیکن امروز سر و کار ما با امریکاست.رئیس جمهور امریکا...این معنا را بداند که امروز در پیش ملت ما از منفورترین افراد بشر است که چنین ظلمی به ملت اسلامی کرده است...امروز تمام گرفتاری ما از امریکاست، تمام گرفتاری ما از اسرائیل است، اسرائیل هم از امریکاست، این وکلا هم از امریکا هستند، این وزرا هم از امریکا هستند، همه دست نشانده امریکا هستند.اگر نیستند چرا در مقابل آن نمی ایستند داد بزنند؟
امام بار دیگر تاکید نمود که نمایندگان مجلسین، نمایندگان واقعی نبوده و نیستند و اگر فرضا هم بودند به دلیل تایید و یا سکوت در مقابل این تصویب نامه از نمایندگی مردم ساقط شده اند.در پایان خطاب به حاضران در مجلس و علما و روحانیون فرمود که موظفید مردم را آگاه نمایید و به نمایندگان مجلس فریاد اعتراض برآورید.سخنرانی با دعای امام و آمین پرشور مردم به پایان رسید. (10)
پس از این سخنرانی، امام اعلامیه ای منتشر کرد و اقدام ننگین و اسارت بار دولت و مجلس را پیرامون تصویب لایحه کاپیتولاسیون افشا و محکوم نمود و آن را «سند بردگی ملت ایران » و «اقرار به مستعمره بودن ایران » و «ننگین ترین و موهن ترین تصویب نامه غلط دولت های بی حیثیت » نامید و نوشت:
اکنون من اعلام می کنم که این رای ننگین مجلسین، مخالف اسلام و قرآن است و قانونیت ندارد.مخالف رای ملت مسلمان است. وکلای مجلسین وکیل ملت نیستند، وکلای سرنیزه هستند.رای آنها در برابر ملت و اسلام و قرآن هیچ ارزشی ندارد و اگر اجنبی ها بخواهند از این رای کثیف سوء استفاده کننده تکلیف ملت تعیین خواهد شد.
امام بار دیگر امریکا را عامل اصلی همه گرفتاریهای مردم ایران و مسلمانان جهان معرفی کرد که به اسرائیل کمک کرده تا اعراب مسلمان فلسطین را آواره کند و دولت و مجلس ایران را تسلیم خود کرده و روحانیت را به حبس و زجر و اهانت کشیده و غبار ورشکستگی و فقر را به رخسار بازرگانان و زارعان نشانده و اصلاحات شاهانه، بازار سیاه برای امریکا و اسرائیل درست کرده است... سپس به مردم توصیه و تاکید نمود:
...بر ملت ایران است که این زنجیرها را پاره کنند، بر ارتش ایران است که اجازه ندهند چنین کارهای ننگینی در ایران واقع شود... این دولت را ساقط کنند، وکلایی که به این امر مفتضح رای دادند از مجلس بیرون کنند...بر فضلا ومدرسین حوزه های علمیه است که از علمای اعلام بخواهند که این سکوت را بشکنند...بر جوانان دانشگاهی است که با حرارت با این طرح مفتضح مخالفت کنند... بر دانشجویان [ایرانی] ممالک خارجه است که در این امر حیاتی که آبروی مذهب و ملت را در خطر انداخته ساکت ننشینند (11)
این اعلامیه در شب 5 آبان در تهران و برخی از شهرهای کشور پخش شد و تعداد زیادی از آن در خانه های آمریکائیان ساکن تهران انداخته شد. (12)
سخنرانی و اعلامیه امام بازتاب های متفاوتی داشت از یک سو برخی از وعاظ در منابر، مصوبه اخیر مجلسین را شرح داده و عواقب اسارت بار آنرا متذکر شدند، که ساواک نیز بلافاصله دستور جلوگیری و تعقیب آنان را داد. (13)
اما از سوی دیگر با وجود هشدار و استمداد امام از عموم مراجع، علما، سیاسیون و ارتشیان ایران تا نه روز پس از سخنرانی و اعلامیه ایشان، هیچیک از مراجع و علمای بزرگ ایران و عراق اعلامیه ای در محکومیت کاپیتولاسیون و حمایت از ایشان صادر نکردند.گرچه پنج روز پس از این سخنرانی، جلسه هفتگی علما در منزل امام تشکیل شد (14) ولی پس از آن نیز اعلامیه ای از سوی علمای شرکت کننده منتشر نگردید. (15)
سکوت و بی تفاوتی مراجع و علمای بزرگ ایران و عراق در برابر مساله کاپیتولاسیون مبین آن بود که آنان تمایلی به درگیری و رویارویی مجدد با رژیم شاه ندارند، به ویژه آنکه دولت جدید با شعار سازش و تفاهم با روحانیت آغاز به کار کرده بود.از اینرو تبعیت از امام به مفهوم شروع مبارزه ای تازه با دولت جدید بود که ظاهرا سعی می نمود از درگیری با روحانیت بپرهیزد.از آن گذشته شاید عواقب ناگوار کاپیتولاسیون و بعد ضد ملی و ضد دینی آن - برخلاف لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی - برای مراجع و علما روشن نبود و لذا چندان واکنشی برنیانگیخت.
به هر روی امام پس از سکوت و بی تفاوتی اکثر قریب به اتفاق مراجع و علما دریافت که کوله بار مبارزه با رژیم شاه را خود باید یک تنه بر دوش گیرد و چنانکه یک سال و چند ماه پیش از آن به خواب دیده بود، آتشی که سراسر ایران را فراگرفته، خود باید به تنهای خاموش سازد. (16)
اقدام شدید امام از سوی رژیم شاه بدون پاسخ نماند.پس از چند روز مطالعه، به دستور مستقیم امریکا قرار شد که امام از ایران تبعید شود. (17)
لذا در نیمه شب 13 آبان ماه 1343، صدها کماندو منزل امام را در قم محاصره کرده و به دور از چشم مردم، سراسیمه به منزل وارد شدند و ایشان را دستگیر نمودند. (18)
امام را از در منزل تا سر خیابان با ماشین فولکس واگن آوردند و سپس سوار ماشین شورلتی که از قبل آماده شده بود کردند. ماشین امام به همراه چند مامور محافظ به سرعت از میان صدها کماندو که میدان و خیابان نزدیک منزل امام را اشغال نموده بودند عبور کرد و ساعتی بعد به تهران رسید.سپس ایشان را به فرودگاه مهرآباد آوردند و با هواپیمای باری که از روز قبل به دستور شاه آماده شده بود (19) به همراه دو مامور امنیتی به تبعیدگاهش (ترکیه) فرستادند.همان روز رادیو و مطبوعات کشور خبر دستگیری و تبعید ایشان را در یک جمله به اطلاع مردم ایران رساندند:
طبق اطلاع موثق و شواهد و دلایل کافی، چون رویه آقای خمینی و تحریکات مشارالیه، بر علیه منافع ملت و امنیت و استقلال و تمامیت ارضی کشور تشخیص داده شد، لذا در تاریخ 13 آبان ماه 1343 از ایران تبعید گردید. (20)