رژیم که بعد از کودتای 28 مرداد سال 1332 روز به روز بیشتر از دست انگلیس به چنگال آمریکا فرو می رفت و موجودیت خود را هر چه بیشتر در گرو حمایت بیگانگان و بویژه آمریکا می دید با کشتار 15 خرداد نیز به کلی فاقد پایگاه مردمی و قانونی شد و تبعا بیشتر در باتلاق وابستگی به آمریکا فرو می رفت.
در سال 1343 دولت حسنعلی منصور، لایحه حق قضاوت کنسولی (کاپیتولاسیون) را برای مستشاران آمریکا، که هر روز تعدادشان در ایران افزون می شد از تصویب مجلس گذراند.این بار نیز حضرت امام علیه این اقدام دست به اعتراض زد و طی یک سخنرانی، شدیدا نظام را مورد حمله قرار داد. رژیم نیز عکس العمل نشان داد و فورا مامورین خود را به قم گسیل داشت و ایشان را یکسره به فرودگاه مهرآباد آورده و روز سیزده آبان به ترکیه تبعید کردند و به خیال خود ریشه امواج را قطع کردند ولی، حوادثی که به دنبال آن اتفاق افتاد نشان می دهد که این خیال تا حد زیادی خام و خوش باورانه بوده است.
زیرا پس از تبعید امام مردم باز هم به شدت عکس العمل نشان می دهند: بازارها تعطیل می شود، تظاهرات بر علیه رژیم انجام می گیرد، درسهای حوزه های علمیه قم، مشهد، تهران و دیگر شهرها و نمازهای جماعت به مدت چند هفته تعطیل می شود، تلگرافهای زیادی به ترکیه و سفارت آن در تهران زده می شود و اعلامیه های فراوان در بین مردم منتشر می گردد.
از اینجاست که دوره سوم حکومت شاه آغاز می شود و تا زمان سقوطش در سال 57 به مدت 14 سال ادامه می یابد.شاه اینک 44 سال دارد و از دو دوره قبلی سلطنتش تجربه های زیادی اندوخته است.حمایت ابرقدرتها را دارد، ارتش و سازمان امنیتش مجهزتر شده و درآمد روبتزاید نفت و قدرت مالی ناشی از آن، پشتوانه اقتصادی خوبی برای قدرت سیاسیش می باشد.بنابراین در افتادن با شاه و رژیمش در چنین موقعیتی بسیار خطرناک است و میبایست با دقت و هوشیاری بیشتری انجام گیرد.شاه در دوره اول سلطنتش در 20 سالگی در اوج ذلت، بدست متفقین اشغالگر بر سر کار می آید و مدت 12 سال تا کودتای 28 مرداد 1332 نه تجربه و نه قدرت مانور دارد.
در دوره دوم که از کودتا آغاز می شود مجددا با حمایت آمریکا و انگلیس روی کار می آید و تا چند سال خزانه تقریبا از پول نفت نصیبی ندارد.
با قیام 15 خرداد 1342 که در نهایت منجر به تبعید امام در 13 آبان سال 1343 شد، این دوره از حکومت شاه به سر می آید و شاه دوره سوم حکومت خود را با تجربه فراوان و در اوج قدرت آغاز می کند.
در این دوره بدلیل انواع و اقسام عواملی که به آن اشاره شد مبارزه و براندازی چنین سلطنتی کاری است دشوار و نیاز به دقت، هوشیاری و فداکاری فراوان دارد.
طی سه سال مبارزه متقابل بین امام از یکسو و رژیم از سوی دیگر، دو طرف بخوبی قدرت و ظرفیت یکدیگر را محک زده و از هم شناخت کافی پیدا کرده اند و مبارزه سیاسی بین دو حریف از این ببعد بسیار حسابشده و دقیق باید باید باشد.یک اشتباه کافی است تا حریفی را بکلی از صحنه بیرون نماید.