بسم الله الرحمن الرحیم
به عرض عالی میرساند، ان شاء الله وجود محترم عالی مقرون به صحت و سلامت است. ضمناً لازم میدانم جنابعالی را متذکر یک امر مهم حیاتی کنم، شاید با فکر صائب و لسان گویای شیرین خود بتوانید اقدامی کنید که موافق رضای خدای تعالی و صلاح حال جامعه باشد. البته میدانید که مسلمین تا کنون چه فرصتهایی از دست داده و چه سنگرهایی را تسلیم دشمنان خود کردهاند که تذکر آنها جز آنکه موجب حسرت و تاسف شود نتیجه ندارد. عدهای از آنها به واسطه جهالت به وضعیت دنیا یا به واسطه سوء تبلیغات دشمنان، و عدهای دیگر برای گرمی بازار خود با عقلایی که میخواستند اقدام به اصلاح نمایند معارضه و مبارزه کرده و میکنند تا نفخ صور. اکنون رشته باریکی که برای ما مانده است یکی رشته تبلیغات است که میبینید به چه صورت درآمده و چه اشخاصی متصدی آن به غیر حق هستند، و یکی رشته تحصیل علوم دینیه است که رشته تبلیغات نیز از آن سرچشمه میگیرد. قوام رشته تعلیمات دینیه اکنون به حوزههای علمیه نجف و قم و اصفهان و مشهد و بعضی بلاد دیگر متقوم است که اکنون اداره و سرپرستی آنها نوعاً به حضرت مستطاب آیت الله العظمی آقای بروجردی محول است، و این طور که بنده میبینم خطر انحلال به آنها متوجه شده است؛ زیرا از طرفی وکلای ایشان که در بلاد هستند غالباً بیاثر هستند و از طرفی بسیاری از علمای بلاد از وجوه جلوگیری میکنند و نمیگذارند به ایشان برسد، و از طرفی در تهران و بعضی بلاد دیگر، بعضی مغرضین، تبلیغات سوء بر علیه ایشان میکنند و از طرفی خود ایشان حاضر نیستند آن طور که مرحوم آیت الله اصفهانی و مرحوم آیت الله قمی- قدس سرّهما- به تجار و بازرگانان مراجعه میکردند و شرح احتیاج حوزههای علمیه را میدادند اقدام در این امر کنند. و از طرفی کسی که دلسوز به حال ایشان و حوزههای علمیه باشد کمتر یافت میشود. این امور دست به هم داده است و موجب شده است که این سنگر را نیز خدای نخواسته از دست بدهیم.
اکنون معظمٌ له از چند ماه به این طرف مبالغی مقروض شدهاند، چه برای نان نجف و سامره و چه برای شهریه قم و اصفهان و گاهی مشهد و جاهای دیگر. و بالجمله مخارج مرحوم سید- رحمه الله- مع الاضافه علی الظاهر به گردن ایشان آمده و همان توقعات هست و وجوه برای ایشان نمیرسد و حیف و میل میشود. البته میدانید کانون وجوه، تهران است و تهران را از قراری که بعضی میگفتند در صد، هشتاد از وجوه کلیه ایران مربوط به آن است و جنابعالی را عموم طبقات میشناسند و زبان گویای شما در نوع موثر است. لکن صرف منبر فایده ندارد. این مطلب یک مجمع خصوصی لازم دارد که از تجار محترم خیرخواه و با کمک و مساعدت امثال آقای حاج میرزا علی نقی کاشانی و آقای شالچی و آقای خسروشاهی و آقای بازرگان و آقای مصطفوی و هر که صلاح میدانید مطلب را به طور وافی تذکر دهید بلکه بتوانند اولًا قروض ایشان را به فوریت ادا کنند و ثانیاً به طور اساسی یک تعهدی بکنند که مرتباً در هر ماه هر کس به مقدار مقدور مساعدت کند و اگر جزئی تسامحی شود میترسم امر به جایی منجر شود که موجب تاسف و تاثر شود و نتیجه نداشته باشد. و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
روح الله الموسوی الخمینی
قم
لزوم تقویت حوزههای علمیه و مرجعیت آقای بروجردی، و رفع مشکلات حوزه
فلسفی، محمد تقی
جلد ۱ صحیفه امام خمینی (ره)، از صفحه ۲۴ تا صفحه ۲۵
توضیح تاریخی
- در دورهای از مرجعیت آیت الله بروجردی که ایشان در حوزه علمیه قم، ریاست حوزه را پذیرفتند، موضوع شهریه طلاب و خرج و مخارج حوزه، تبدیل به موضوع مهمی شد. مرجعی که نمیتوانست شهریه بدهد جا نمیافتاد. آیت الله بروجردی با وجود مشکلات مالی نمیخواست به تجار و بازار رو بیندازد. امام با مشاهده این اوضاع موجودیت حوزه و مرجعیت را در خطر دیدند و برای حل این موضوع، به شیخ محمدتقی فلسفی که منبری شناخته شده آن روزگار بود نامه نوشتند. ر.ک. دایرهالمعارف مصوّر تاریخ زندگی امام خمینی، جعفر شیرعلینیا، نشر سایان، صفحه 46.
امام خمینی (ره)؛ 01 فروردین 1327