شناسه مطلب صحیفه
نمایش نسخه چاپی

پیام [به فرماندهان ارتش و سپاه، صبر و استقامت در برابر ناملایمات] «1»

تهران، جماران
صبر و استقامت در برابر ناملایمات
فرماندهان ارتش و سپاه
جلد ۲۱ صحیفه امام خمینی (ره)، از صفحه ۶۰۹ تا صفحه ۶۱۰

توضیح تاریخی

  • مدت‌ها بود ایران‌ها پیروزی مقتدرانه‌ای نداشتند و از طرفی هاشمی رفسنجانی تاکید داشت که با یک عملیات بزرگ و موفق جنگ را خاتمه می‌دهد. از این‌رو عملیات بدر در 19 اسفند شروع شد اما با موفقیت همراه نبود. شهادت باکری همه را داغ‌دار می‌کند. از طرفی نیروهای زیادی در محاصره هستند به گونه‌ای که صیّاد شیرازی در خاطرات خود آورده که خطر به اسارت رفتن بیست هزار نفر وجود داشت. دایره‌المعارف مصوّر تاریخ زندگی امام خمینی، جعفر شیرعلی‌نیا، نشر سایان، صفحه 370.
  • شرایط به گونه‌ای می‌شود که تا جزایر مجنون عقب‌نشینی صورت می‌گیرد و عراق با بمب‌های شیمیایی، فشار می‌آورد. فشار به حدی بود که حتی یکی از فرماندهان وقتی صیّاد شیرازی را می‌بیند، داد و بیداد راه می‌اندازد که قبلا سابقه نداشته است. در این شرایط تنها چیزی که به رزمندگان می‌تواند آرامش بدهد، پیام امام است. دایره‌المعارف مصوّر تاریخ زندگی امام خمینی، جعفر شیرعلی‌نیا، نشر سایان، صفحه 371.
  • احمد غلام‌پور، فرمانده وقت قرارگاه کربلا می‌گوید: "... پیام که تا انتها خوانده شد، یاس و ناامیدی و افسردگی‌های همه از بین رفت." صیّاد شیرازی می‌گوید: "سه روز بعد از آنکه از لشکرها بازدید کردم، آثار معجزه پیام امام را دیدم. آن لشکر از هم‌پاشیده قبلی همه منظم سلاح گرفته بودند." دایره‌المعارف مصوّر تاریخ زندگی امام خمینی، جعفر شیرعلی‌نیا، نشر سایان، صفحه 371.

بسم الله الرحمن الرحیم‌
به فرماندهان سپاه و ارتش بگویید؛ چون گزارش دادند بعضی‌ها ناراحت هستند؛ می‌خواستم بگویم هیچ جای نگرانی نیست. البته من برای شهدا و شما دعا می‌کنم ولی باید همه ما بدانیم که ما تابع اراده خداوند هستیم. ما از ائمه که بالاتر نیستیم. آنها هم در ظاهر بعضی وقت‌ها موفق نبودند. هم پیغمبر (ص)، هم امیرالمومنین (ع)، هم امام حسن (ع) و امام حسین (ع). ما که نسبت به مقام این‌ها چیزی نیستیم. عمده مشیت خداوند است که هر چه او بخواهد همان خوب است و چون عسل شیرین و باید با آغوش باز پذیرای آنچه او می‌خواهد باشیم و از هیچ چیز نگران نباشید. محکم باشید و از هم اکنون در فکر عملیات بعد. و مطمئن باشید که پیروزید. امروز هم پیروزید. اگر کار برای خدا باشد که شکست ندارد.
والسلام علیکم و رحمه‌الله و برکاته‌
روح‌الله الموسوی الخمینی‌

«۱»- امیر سرتیپ شهید علی صیاد شیرازی درباره شرایط صدور پیام امام به رزمندگان در خاطرات خود چنین توضیح می‏‌دهد: عملیات بدر، عملیاتی است که بعد از عملیات خیبر ... در منطقه هورالعظیم و جزایر مجنون شروع شد. در این عملیات ما از یک وحدت فرماندهی مخصوص در نیروهای تحت امر قرارگاه کربلا مابین برادران ارتشی و سپاهی برخوردار بودیم. اینجانب علاوه بر اینکه مسئولیت فرماندهی را در قرارگاه به همراهی سردار رضایی برعهده داشتم، به شیوه‏ای که با هم توافق کرده بودیم، مسئول آموزش عملیات ویژه این بخش هم بودم. چهار تیپ سازماندهی شده بود. دو تیپ از ارتش و دو تیپ از سپاه ... عملیات شروع شد و بچه‌‏های ما در همان اوایل شب موفق به شکستن خط شده و سر پل را گرفتند. پیشروی به طرف رودخانه دجله انجام شد ولی در پشت دجله بچه‏‌ها متوقف شدند. ما فشار آوردیم که چرا توقف کردید؟ عبور کنید. اولین گروه به فرماندهی سردار شهید مهدی باکری حرکت کردند ... به آن طرف رود که می‌‏رسند، بر اثر تیراندازی تعدادی از نیروهای دشمن، باکری زخمی می‏‌شود. زمانی که او را به قایق برمی‏‌گردانند که به طرف عقب بیاورند، با آر- پی- جی قایق را منهدم می‏‌کنند که ایشان به شهادت می‏‌رسد و مفقودالجسد هم می‏‌شود ... به ناچار دستور عقب‏‌نشینی صادر شد و با سرعت عقب‏‌نشینی انجام گردید که البته تا ساعت یک و نیم نیمه شب ادامه پیدا کرد. همه نیروها رفتند و امکاناتمان را که نمی‏‌توانستیم ببریم منفجر کردیم ... یازده- دوازده شب به قرارگاه کربلا در داخل جزیره شمالی مجنون رسیدم. دیدم تعداد زیادی از فرماندهان نشسته و عصبانی و ناراحت هستند و هیچ کس حال صحبت کردن با دیگری را ندارد ... البته همه به این محاسبه فکر می‏‌کردند که ما چه طرحی داشتیم، چه برنامه‏‌ای داشتیم که اینطور شد؟ ... تعداد زیادی یعنی بیشترین روحیه‏‌ها از هم گسیخته بود و دیگر تاب و توان نداشتند ... در هر صورت ما دیگر دیدیم هیچ کاری از دستمان برنمی‏‌آید. یگان‌هایی که سازمان‏‌یافته رفته بودند، از هم پاشیده برگشتند ... دو شب بود نخوابیده بودم، همانجا افتادم و خوابیدم. صبح بلند شدم و به سختی نماز صبح را خواندم ... یکدفعه دیدم پیکی آمد و گفت: پیامی از امام دارم. پیام را که خواندم، دیدم چقدر این پیام عجیب است که آدم فقط با یک مقدار تعمق متوجه می‏‌شود که امام چقدر در صحنه بودند. در حالیکه در جماران بود ولی اینگونه خودش را در صحنه نگه می‌‏داشت و فرماندهی و رهبری‏‌اش را انجام می‏‌داد که چقدر هم کارساز بود ... اثر این پیام برای بنده مثل آب سردی بود که روی آتش می‏‌ریزند و سرد می‏‌شود، یک آرامشی پیدا کردم. ( امام و دفاع مقدس، ص ۸۰)


امام خمینی (ره)؛ 01 اسفند 1363

جمله طلایی

فراز طلایی

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: