یادداشت

پژمرده شده ام و دارم می روم‏

یک بار امام حین قدم زدن مقابل یک گل دیواری ایستاده و گفتند: هر وقت من به‏‎ ‎‏این گل نگاه می کنم، می گویم این علی است که دارد شکفته می شود. همانجا گل‏‎ ‎‏ بزرگی هم بالای درخت بود که پژمرده شده بود و تا حدودی برگهایش ریخته بود. ایشان‏‎ ‎‏به آن گل اشاره کرده و گفتند: آن هم خودم هستم که دیگر پژمرده شده ام و دارم می روم.‏‎ ‎‏همیشه بین این دو تناسبی می بینم. این غنچه علی است که دارد باز می شود و آن هم‏‎ ‎‏من هستم که سرازیر شده و دارد پژمرده می شود. 

منبع: برداشت‌هایی از سیره‌ی امام خمینی (ره)؛ جلد دو، صفحه 172.

راوی: فاطمه طباطبایی.



پژمرده شده ام و دارم می روم‏؛ 11 دی 1278

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: