یادداشت

پنهانی به مستمندان کمک می کردند

در یکی از روزها آقا به همراه پاکتی سیب به ملاقات مرد ملایی که در انتهای کوچه گذر جدّاً زندگی می کرد و مریض احوال و ندار بود، می‌روند. خبر این ملاقات گوش به گوش و زبان و زبان میان افراد می چرخد تا اینکه در جمع خانم ها این خبر به گوش خانم نیز می رسد. خانم هم که از ماجرا بی اطلاع بودند به منزل آمدند و رو به آقا گفتند: چطور شما این مطلب را با من در میان نگذاشته بودید؟ مگر من مخالفتی با این کار ابراز می کردم؟ آقا در پاسخ گفتند: «بازگو کردن این گونه حرف ها آبروی آن فرد محترم را به خطر می‌اندازد و حرفش اصلاً نباید زده شود.» آقا هر زمان دستگیری از فردی می‌کردند؛ نهایت تلاششان را در پنهان نگهداشتن آن انجام می دادند و معتقد بودند این گونه کارها باید در خفا باشد تا خدشه ای به احترام فرد وارد نشود.

منبع: گذر ایام، خاطرات خانم فریده مصطفوی(دختر امام (ره) )، صفحه 60.



پنهانی به مستمندان کمک می کردند؛ 11 دی 1278

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: