حاجآقا مصطفی که یکی از فضلای ممتاز قم شناخته میشد و همه ایشان را به عنوان یک فرد فاضل میشناختند، در برههای از آن زمان، ایشان درس فقه امام میآمدند و جزو اشکالکنندگان آن درس بودند. و چقدر باشکوه و جالب بود مشاهده این پدر و پسر که پدر بر مسند تدریس برای حدود شاید هفتصد، هشتصد، هزار نفر طلبه تدریس میکرد و این پسر، یکی از برجستهترین شاگردهای این حوزه محسوب میشد، و همینطور که رسم حوزههای ما و درسهای ماهاست، طلبه هنگام درس به استاد اشکال میکند و مطالبی را که به ذهنش میرسد، به عنوان اشکالِ بر حرف های استاد یا به عنوان تایید حرف استاد، غالباً اشکال ذکر میکند و گاهی بین استاد و شاگرد بگو مگوهای طولانی، بین امام و حاجآقا مصطفی غالباً پیش میآمد. من گاهی آن نزدیک نشسته بودم، میدیدم که حاجآقا مصطفی میخواهد اشکال کند؛ هنگامی که میخواست اشکال کند، یک جور مخصوصی مینشست روی پا؛ چون عقب هم مینشست، با صدای بلند شروع میکرد اشکال کردن؛ خیلی منظره باشکوه و هیجانانگیزی بود.
کتاب عبد صالح خدا ، صفحه 30