عزت نفس

انسان باید خودکفا باشد‏
بیا اینها را ضبط کن‏
سه طبقه را پایین می رفتند‏
بدون اینکه بگویند برمی خاستند‏
احساس کردم نوبت من است‏
عینکشان را زمین می گذاشتند و برمی خاستند‏
دوای مرا بده‏
کارهای شخصی شان را خودشان می کردند‏
نمی خواهند کسی را به زحمت بیندازند‏
در منزل، امر و نهی نمی کردند‏
کمک از بهشت آمده است‏
برای ما چای می ریختند‏
خودشان وسایل چای را می شستند‏
هیچ توقعی از من نداشتند‏
به کسی دستور نمی دادند‏
خودشان برمی خاستند‏
کسی را بیدار نمی کردند‏
ان شاءالله مرگ من رسیده!‏
خیلی ضعف دارم‏
تمام بدنم درد می کند‏
شما چگونه اید؟‏
ربابه زحمتت زیاد شده‏
حاضر نبودند برایشان چتر بگیریم‏
عبا سرشان نمی کشیدند‏
نشاط در کودکی‏
سنگین و با طمانینه راه می رفتند‏
ثابت و استوار در زندگی‏
صبر کردند افراد کنار بروند‏
حتی در باران عبا به سر نمی کشیدند‏
می دیدیم در صف نانوایی ایستاده اند ‏
هرگز ندیدم خواهشی کنند‏
خدا ضامن روزی شماست‏
غصّه روزیتان را نخورید‏
شما به راه خودتان بروید‏
طلاب عزّت نفس داشته باشند‏
این طور زیارت شایسته نیست‏
خم به ابرو نمی آوردند‏
برای چه این کار را بکنم؟‏
نمی خواستم کوچکترین خواهشی بکنم‏
من بر تو منت دارم‏
بردار و برو!‏
نسبت به تحویل وجوهات بی اعتنا بودند‏
نباید بر من منتی داشته باشید‏
در تمام عمرم دنبال پول نرفتم‏
احتیاجی نیست‏
به فکر ارتباط با ثروتمندان نبودند‏
نامی از من برده نشود‏
ناچار شدم همراه او باشم‏
درخواستی نمی کنم‏
باید استغفار کند‏
من شخصاً دخالت نمی کنم‏
این کار را نمی کنم‏
خودتان را از ذلت نجات دهید‏
زیر بار من هم نرو‏
کارشان بوی ذلت نداشت‏
اگر نان و پنیر خودمان را بخوریم‏
رساله هم مثل سایر احتیاجات است‏
در بیماری لبخند می زدند‏
حق ندارید غیبتی بکنید‏
به خواهر ملک حسین اجازه ملاقات ندادند‏
حتی یک کلمه با ماموران حرف نمی زدند‏
به هیچ عنوان از کسی درخواستی نمی کردند
شهریه را فورا بازگرداندند
بخاطر انقلاب همه کار می کردند
دایی ات درست می گوید