وجوه شرعی

به خود کشاورزان منتقل شود‏
گاهی پولی هم اضافه می کردند‏
دو سوم مبالغ را در محل مصرف کنید‏
تمام وجوهات لبنان را به همانجا می دادند‏
اگر نمی تواند پرداخت کند‏
اگر کسی احتیاج داشت ‏
به افراد مستحق هدیه می کردند‏
قرض فلانی ادا شود‏
چرا شب برای شام نمی ایستید؟‏
یک قرص نان اضافه خریده شده برای چی؟‏
آقا شهریه نمی گرفتند‏
این باشد تا از فیضیه بر می گردم‏
وای به وقتی که پولی گرفته شود‏
با این پولها نمی شود چاپ کرد‏
اجازه نمی دهم‏
مرا به جهنم نفرستید‏
اگر حاضری جهنم را تحمل کنی‏
حق نداری به تهران تلفن کنی‏
دادن خرجی به آقا مصطفی روی حساب بود‏
هرکس کرایه خودش را بدهد‏
باید پول بدهند و رساله بخرند‏
بیت المال خرج رساله من نشود‏
پیام من با دلارهای امانتی چاپ نشود‏
از وجوهات استفاده نمی کردند‏
از سهم امام استفاده نکردند‏
ایشان ساقط خواهد شد‏
از این پولها نمی دهم‏
من بر تو منت دارم‏
بردار و برو!‏
جلوی آنها بلند نمی شوند‏
نسبت به تحویل وجوهات بی اعتنا بودند‏
نباید بر من منتی داشته باشید‏
در تمام عمرم دنبال پول نرفتم‏
احتیاجی نیست‏
ناچار شدم همراه او باشم‏
در بیرونی من غیبت نکنید‏
سدّ تبعیض را شکستند‏
به همه یکسان بدهید‏
پدرم مخارج متوسط زندگی مرا می دهد‏
وقتی فساد زیاد شد همه چیز حمل بر فساد بشود‏
می خواهند از حساب شرعی فرار کنند‏
وجوه شرعیه باید به طلبه ها داده شود‏
اگر طلبه ای احتیاج داشت به من بگویید‏
ایشان خیلی واسطه می شود‏
حق ندارید یک کلمه از من حمایت بکنید‏
به احسن وجه اداره شوند
از آقای نخست وزیر سوال کنید‏
رساله را ببینید‏
به مدارس انجمن حجتیه وجوهات نمی دادند‏
شهریه امام ما را خوشحال کرد
برای چاپ رایگان اجازه نمی دادند
در چاپ کتاب استثناء قائل نبودند
بدهی افراد را ادا می کردند
میزان برای امام خلوص افراد بود
تعامل با بهائیان
اعتقاد داشتند مومن باید از خودش رفع اتهام کند