اراده قوی

من ھم کار خودم را می کنم
نظم روزانه
نظم حتی در زندان
نماز شب
موظف هستم جلسه را برگزار کنم‏
به شاه هشدار دادند‏
اگر یک قطره خون اباعبدالله در من باشد‏
مقدس ها بیچاره مان می کنند‏
‏‏شوخی نمی کنم جدی می گویم‏
انسانها را دریابید‏
این روحانیون کیستند؟‏
بعد از نماز صبح به منزل می رفتیم‏
حالا خود شاه به میدان آمده‏
ابداً نمی پذیرفتند
با نگاه خود حرف می زد‏
اگر می خواهید با من دیدار دوم داشته باشید‏
خودم نظری دارم‏
اراده قوی برای بازگشت
ورزش را رھا نمی کردند
در ترکیه منظم قدم می زدند
از صدور اعلامیه ترسی نداشتند‏
قبل از اذان آقای انصاری بیاید‏
برخاستن ایشان باعث بیداری من می شد‏
یخ حوض را می شکست‏
ترک نشده است‏
از اول مراقب نماز شب بودند‏
متواتر بود‏
مثل یک سایه بر می خاستند‏
ندیدم ترک بشود‏
هیچوقت ترک نکردند‏
ان شاءَالله حل می شود‏
میدانستند حرفشان زمین نمی ماند
گره گشای مشکلات بودند
اعتنایی به پرونده سازی ها نداشتند
از ابتدا اقتداری عجیب داشتند
برای شاه نامه نوشتند
یکی از ماموران فریاد زد «یا مرگ یا خمینی»
اراده ای الهی داشتند
برای خداحافظی با داداش نرفتند
آقا را کاتب کشف الاسرار صدا می زدند
حقانیت خود را بفهمید
کسی که تکلیفش را انجام داده پیروز است
احساس کردم وظیفه است، انجام دادم
از خواب شبشان برای انقلاب می زدند