ذکر خدا

ذکر سجده آخر نماز عصر
بروید وقت نماز است‏
نماز امام با صدای اذان همراه بود‏
یک مرتبه ما را برای نماز صدا نکردند‏
نمازت را خوانده ای‏
می خواهم وضو بگیرم‏
برخاستن ایشان باعث بیداری من می شد‏
خوب که نگاه کردم دیدم امام است‏
آخر شب بر می خاستند‏
گریه های نیمه شب امام هرگز قطع نشد‏
صدای گریه حاج آقاست‏
تقید به نماز شب در جوانی‏
در اوج بیماری نماز شب خواندند‏
دستهایشان به آسمان بلند بود‏
از گریه شبانه امام بیدار شدم‏
مثل همیشه برخاستند‏
یک مرتبه زنگ به صدا درآمد‏
یکبار ندیدم سر ساعت بیدار نشوند‏
هوا روشن نشد‏
مکّه کدام طرف است؟‏
پس از کمی استراحت برخاستند‏
در هواپیما نماز شب می خواندند‏
در چهره امام آثار اشک دیده می شد‏
کار هر شب امام است‏
به نماز شب ایستادند‏
به حالت خوابیده نماز شب خواندند‏
حتی بر تخت بیمارستان‏
نماز شب در کودتا‏
دیدنی است نه گفتنی‏
زار زار گریه می کردند‏
قدر بدان‏
سر وقت بیدار می شدند‏
موقع قدم زدن ذکر می گفتند
فقط ذکر می گفتند‏
آهسته ذکر می گفتند‏
بر مستحبات نظارت می کردند‏
هر کاری می کنی در جوانی بکن‏
هر چند ماهی یک بار صحافی می شد‏
تهجّد در دوران طلبگی‏
از جوانی جدیت در نماز شب داشتند‏
در مهتاب اشک آقا را می دیدم‏
از چراغ قوه کوچک استفاده می کردند‏
هنوز شبی پیش نیامده‏
حتی یکبار هم نشد‏
ساعت را می پوشانیدند‏
انسان را به گریه می انداخت‏
دستمال کفاف اشکشان را نمی داد‏
به نماز صبح وصل می کردند‏
جویای وقت نماز شب شدند‏
تمام آداب را رعایت می کردند‏
در همان ساعت لبهایشان تکان می خورد‏
خدایا مرا بپذیر‏
لرزه بر اندامشان می افتاد
با وجود لوله تنفس نماز شب خواندند‏
اولین شبی که چراغ روشن بود
دو ساعت مانده به صبح بیدار می شدند‏
در حال قدم زدن ذکر می گفت‏
این دعا را همۀ ائمه خوانده اند
نیمه شب مناجات شعبانیه می خواندند‏
همه دعاهای شب جمعه را می خواندند‏
دایماً به یاد خدا بودند‏
ذکر خدا و یاد مولا علی (ع)‏
آخرین مناجات امام
فقط نگاه می کردند‏
با چشم اشاره کردند‏
صورتشان پر از اشک بود‏
نیمه شبها، در حال تضرّع بودند‏
در همان ساعت همیشگی نماز شب می خواندند‏
در آن حال استثنایی، ذکر می گفتند‏
پس از عمل، زیر لب ذکر می گفتند‏
مرتب ذکر می گفتند‏
دائم تسبیحات اربعه می گفتند‏
می خواهم نماز بخوانم‏
چقدر به ظهر مانده؟‏
زیارت عاشورا را در حال قدم زدن می خواندند‏
اغتنام فرصتها‏
عمر با برکت امام‏
حال تذکر را با ذکر حفظ کنید‏
راه رفتن ایشان با ذکر تنظیم می شد
لحظه ای از نماز غافل نبودند‏
با اینکه دیر می خوابیدند‏
صدای گریه بلند امام را می شنیدم‏
از سحرخیزی من بوده است‏