دعا
هر روز به حرم حضرت معصومه می رفتند
سر وقت بیدار می شدند
به زیارت عاشورا مشغول هستند
آهسته ذکر می گفتند
بر مستحبات نظارت می کردند
هر کاری می کنی در جوانی بکن
هر چند ماهی یک بار صحافی می شد
تهجّد در دوران طلبگی
از جوانی جدیت در نماز شب داشتند
در مهتاب اشک آقا را می دیدم
از چراغ قوه کوچک استفاده می کردند
هنوز شبی پیش نیامده
حتی یکبار هم نشد
ساعت را می پوشانیدند
انسان را به گریه می انداخت
خیلی دوستش دارم
دستمال کفاف اشکشان را نمی داد
به نماز صبح وصل می کردند
تمام آداب را رعایت می کردند
در همان ساعت لبهایشان تکان می خورد
خدایا مرا بپذیر
لرزه بر اندامشان می افتاد
با وجود لوله تنفس نماز شب خواندند
اولین شبی که چراغ روشن بود
مبادا رفت و آمدها اثر کند
این دعا را همۀ ائمه خوانده اند
همه دعاهای شب جمعه را می خواندند
بگویید ختم امّن یجیب بگیرند
دایماً به یاد خدا بودند
شبهای حمله تا سحر دعا می کردند
به همۀ پاسداران دعا می کنم
دعا برای رزمندگان کار همیشگی من است
خیلی از شهادت پاسداران متاثر شدند
بیا دعا بخوانم
در گوشمان دعا می خواندند
با بیشترین همّ خود به شما دعا می کنم
خدا به ایشان دو بال عنایت کند
خدایا این شهدای ما را قبول کن
در ترکیه هر روز آنها را دعا می کرد
هر شب به تو دعا می کردم
مشکلی در درمان ایشان پیش نیاید
برای او طلب رحمت می کنم
برای مردم دعای خیر می کردند
دائم تسبیحات اربعه می گفتند
نظم چھارده ساله در زیارت
امشب ختم امن یجیب بگیرید
عطوفت با کودکان
در گوش ما دعا می خوانند
در گوش من دعای سفر خواندند
ایشان دوست عزیز من است
اسباب زحمت شدم
شب ها برای شیخ علی دعا می کنم
پیشانی بندها را تبرک کردند
برای مجروح جنگی دعا کردند