رویش چو روز وصل او، گیتی فروز و دل گشارویش چو روز وصل او، گیتی فروز و دل گشادور آن شمع دل افروز چو پروانه شدمدور آن شمع دل افروز چو پروانه شدمحاش للّه که جز این ره ره دیگر پویمحاش للّه که جز این ره ره دیگر پویمبایدت از شوق، پروانه شوی، بریان شویبایدت از شوق، پروانه شوی، بریان شویوارستگان به دوست پناهنده گشته‌اندوارستگان به دوست پناهنده گشته‌اندرخ گشا جلوه نما گوشه چشمی اندازرخ گشا جلوه نما گوشه چشمی اندازاز هرچه غیر دلبر از جان و دل بریدیماز هرچه غیر دلبر از جان و دل بریدیمسر نهادن به سر کوی تو فتوای من استسر نهادن به سر کوی تو فتوای من استمن جان نمی‌دهم مگر اندر هوای دوستمن جان نمی‌دهم مگر اندر هوای دوست اشعار امام صفحه 4