شب یلدای عشق
این معما جز به عشق میسر نگردد
عاشقم، عاشقم، اُفتاده و بیمار توام
عاشقم، عاشق دلسوخته از دوری یار
بایدت از شوق، پروانه شوی، بریان شوی
عاشق دوست ز رنگش پیداست
عشق جانان
جرعهای میخواهم از جام تو تا بیهوش گردم
سر زلفت به کناری زن و رخسار گشا
عشق صفحه 2