اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
جنایات دودمان پهلوی
من از عواطف شما ملت ایران تشکر میکنم. من شما ملت رنجدیده را فراموش نمیکنم. من از عهده تشکر شما برنمیآیم. من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت ملت ایران را خواستارم.
ملت ایران با جان و خون خود اسلام را زنده کرد، تجدید حیات کرد برای اسلام و مسلمین؛ کوششهای قریب سیصد ساله استعمار و اجانب را خنثی کرد. قریب سیصد سال اجانبْ تبلیغات کردند: تبلیغات بر ضد اسلام، تبلیغات بر ضد همه ادیان، تبلیغات بر ضد روحانیت. در زمان این پدر و پسر این تبلیغات اوج گرفت. این عمال اجنبی در این پنجاه و چند سال تمام حیثیات ملت ما را پایمال کردند. این پدر و پسر خیانتها کردهاند که روی تاریخ را سیاه کرده است. این پدر و پسر جنایتهایی در ایران کردهاند که ما نمیتوانیم عُشر او، صد یک او را بیان کنیم. اینها ملت ما را به اسارت کشاندند؛ اینها خزاین ما را به یغما بردهاند؛ اینها نیروی انسانی ما را از بین بردند. از همه مهمتر نیروی انسانی است. کوشش کردند که جوانهای ما را عقب نگه دارند، دانشگاههای ما را عقب نگه دارند، مدارس علمیه ما را نگذارند مشغول به کار خودشان باشند.
بیمه شدن اسلام با شهادتها
من از شما ملت ایران و از شما قمیها باید تشکر کنم که در این قیام یکی دو ساله اخیر تمام نقشههای آنها را [نقش] بر آب کردید و عمال استعمار را از مملکت خودتان راندید، و بقیهای که ماندهاند اینها هم خواهند رانده شد. دست استعمار را کوتاه کردید؛ منفعت خواهان را، چپاولگران بین المللی را، دستشان را قطع کردید. خون دادید، جوان دادید لکن خون و جوان شما به نفع اسلام و برای اسلام بود. اسلام عزیزتر از آن است که ما خوف داشته باشیم که خونمان یا جوانانمان در راه او شهید شود. اسلام شهیدان زیاد داشته است. امیر المومنین- سلام الله علیه- شهید اسلام است و برای اسلام شهادت پیدا کرد. حسین بن علی در راه اسلام شهید شد. ما باکی از شهادت نداریم، ما باکی از کشته دادن نداریم. شما ملت ایران که با خون خود، با جوانهای خود اسلام را بیمه کردید، دست اجانب را قطع کردید، شما بر همه ما منت دارید. من از همه شما منت میکشم؛ من خادم همه شما هستم. من نمیتوانم شکر این نعمتی که به ما داده است و آن، غیرتمندان ایران- سرتاسر ایران- است، نمیتوانم از عهده شکر آنها برآیم.
خرابی کشور و آبادانی گورستانها
شما این راه را تا اینجا رساندید. اینها رفتند از ایران و یک مملکت خرابی و یک قبرستانهای آبادی برای ما گذاشتند. قبرستانهای ما را با قبرهای جوانهای ما آباد کردند و مملکت ما را خراب کردند. آشفتگی مملکت ما و از هم ریختگی مملکت ما طوری نیست که بتوان با یکی دو سال و با مدت قلیل جبران کرد. این محتاج به این است که همه ملت ایران دست به هم بدهند و با هم این خرابه را آباد کنند. ننشینند که دولت آباد کند؛ دولت نمیتواند آباد کند. ننشینند که روحانیت آباد کند؛ روحانیت تنها نمیتواند آباد کند. همه با هم، همه با هم، از کشاورز و کارگر تا صانع و ملّا، تا روحانی و دانشگاهی، تا اداری و ارتش، همه با هم، همه با هم باید کمک کنند. این نهضت که تا اینجا رسیده است نیمه راه است؛ فقط دزدها را بیرون کردید، خرابکارها را بیرون کردید؛ لکن خرابه مانده است. مهم برای [ما] خرابه است؛ مهم این است که این خرابهای که برای ما گذاشتهاند با همت والای شما، با همت عظیم ملت بزرگ ایران، این خرابه از سر آباد شود.
ضرورت بیداری و هوشیاری ملت
بیدار باشید! هوشیار باشید! مفسده جوها در کمینند، اجانب در کمینند. آنها نخوابیدهاند، شما [هم] نباید بخوابید؛ شما باید هوشیار باشید. آنها مشغول نقشه هستند از طریقهای مختلف، با فرمهای مختلف. آنها میخواهند حالا که رژیم منحط سلطنتی از بین رفت، با فرمهای دیگر به میدان بیایند و باز همان منافع را تجدید کنند و باز همان چپاولگریها را بکنند و باز همان اختناق را از سر بگیرند.
ملت عزیز بیدار باشید! ما به هر چه دست میگذاریم خراب است. فرهنگ ما خراب است، باید تجدید بشود. فرهنگْ فرهنگِ استعماری است، باید زیرورو بشود. معلمان استعماری باید بروند. آنهایی که تا کنون در خدمت استعمار و رژیم سلطنتی بودند باید بروند [و] به جای آنها پاکدامنها بیایند، دانشمندان پاکدامن بیایند. ما بسیار بسیار آشفتگیها داریم. ما باید همه با هم به این آشفتگیها خاتمه دهیم، به این خیانتها خاتمه دهیم. با هوشیاری و بیداری نهضت خود را از دست ندهید. اگر خدای نخواسته این نهضت رو به سردی برود، آمادگیِ برگشتِ همان مصایب را داشته باشید. اگر بخواهید ایران را نجات بدهید، اسلام را نجات بدهید، قرآن کریم را نجات بدهید، باید این نهضت را نگه دارید. در مواقع مقتضی تظاهر کنید، اجتماعات کنید. دیگر امروز تظاهرات تظاهراتِ غیر آرام نیست. باید این نهضت محفوظ بماند، باید این ملت زنده بماند.
اسلام در خدمت مستضعفان
گذشت آن زمانی که یک پاسبان بر ما حکومت میکرد؛ گذشت آن زمانی که یک استاندار بر ما حکومت میکرد؛ گذشت آن زمانی که یک ستاره دار «1» بر ما حکومت میکرد. امروز همه در خدمت شما هستند، در خدمت اسلام هستند. این نعمت را قدر بدانید، سستی و سردی به خودتان راه ندهید؛ نگویید که او رفت و تمام شد. خیر، استعمار مطالعه کرده است؛ سیصد سال یا بیشتر مطالعه کرده: مطالعه روحیات شما را کرده است، مطالعه طوایف مختلف ایران را کرده است؛ به این نتیجه رسیده است که باید اختلاف بیندازد بین طوایف مسلمین؛ اختلاف بیندازد در هر شهر؛ اختلاف ایجاد کند. با نغمههای مختلف شما را از هم جدا کند: روحانیت را از مسلمین جدا کند، دانشگاه را از روحانیین جدا کند، کارگر را از مردم و از روحانیین جدا کند. روحانیت در خدمت کارگر است؛ اسلام در خدمت مستضعفین است. اینها که دعوی میکنند که کاری نشده است، اینها برای تفرقهاندازی است. کار بسیار بزرگ شده است؛ لکن [کار] بزرگتر هم مانده است. اگر کسانی درصدد تفرقهاندازی شدند، آنها را از خودتان طرد کنید، اجازه ندهید که حرفهایی بزنند که تفرقه بیاورد. کارگران بیدار باشند! اینها میخواهند عصر سابق را برگردانند. کشاورزان بیدار باشند! اینها میخواهند شما را باز به شکست کشاورزی بکشانند. شما کشاورزان، که بزرگترین پشتیبان ملت هستید، باید به کار کشاورزی خودتان ادامه بدهید. الآن وقت کشت است، کشت بهاره بکنید. شما کاسبها و کسبه و تجار محترم، در ارزاق عمومی با مردم مراعات کنید؛ گرانفروشی را کنار بگذارید، حس تعاون پیدا کنید؛ حس انسانیت پیدا کنید. ضعفا را مراعات کنید؛ تخفیف بدهید. از گرانی، از گران قیمت کردن اجناس، از گرانفروشی اجناس اجتناب کنید. همه با هم باشید. برادرید شما. همه اقشار برادرند؛ همه با هم باشند. مراعات هم را بکنید. از آن چیزهایی که در این پنجاه سال در بین شما زیاد شد از قبیل دروغ گفتن، از قبیل خدعه کردن، از قبیل گرانفروشی، از اینها احتراز کنید. امروز سایه اسلام روی سر شماست؛ امام زمان به شما نظر دارد، پیغمبر اکرم به شما نظر دارد، خدای تبارک و تعالی پشتیبان شماست.
داراییهای دودمان پهلوی
ما بسیار کارها در پیش داریم که باید من بعضی از آنها را برای شما عرض کنم. من در این آخر که از تهران میخواستم بیرون بیایم، دستور دادم که تمام املاک و دارایی سلسله منحوس پهلوی و تمام دارایی آن اشخاصی که وابسته به او بودند و این ملت را چاپیدند مصادره بشود. برای طبقه ضعیف مسکن ساخته بشود. [در] سرتاسر ایران برای ضعفا مسکن میسازیم. همین دارایی شاه سابق و خواهر و برادرش برای یک مملکت، برای آباد کردن یک مملکت کافی است. ما عمل میکنیم، حرف نمیزنیم. تمام کمیتههایی که در تمام اطراف ایران هست موظفند که آنچه به دست آمد از مخازن ایران، هر چه که اینها بردند و مخفی کردند و اتباع آنها بردند و مخفی کردند، آنها را که به دست آمده است به بانکی که شمارهاش را بعد تعیین میکنند تحویل بدهند که برای کارگرها، برای مستضعفین، برای بینوایان، هم خانه بسازند هم زندگی آنها را مرفه کنند.
آبادی دنیا و آخرت به وسیله اسلام
ما علاوه بر اینکه زندگی مادی شما را میخواهیم مرفه بشود، زندگی معنوی شما را هم میخواهیم مرفه باشد. شما به معنویات احتیاج دارید. معنویات ما را بردند اینها. دلخوش نباشید که مسکن فقط میسازیم، آب و برق را مجانی میکنیم برای طبقه مستمند، اتوبوس را مجانی میکنیم برای طبقه مستمند، دلخوش به این مقدار نباشید. معنویات شما را، روحیات شما را عظمت میدهیم؛ شما را به مقام انسانیت میرسانیم. اینها شما را منحط کردند؛ این قدر دنیا را پیش شما جلوه دادند که خیال کردید همه چیز این است. ما، هم دنیا را آباد میکنیم و هم آخرت را. یکی از اموری که باید بشود همین معناست که خواهد شد. این دارایی از غنایم اسلام است و مال ملت است و مستضعفین. و من امر کردهام به مستضعفین بدهند، و خواهند داد. و پس از این هم تخفیفهای دیگر در امور خواهد حاصل شد؛ لکن یک قدری باید تحمل کنید. به این نغمههای باطل گوش نکنید؛ آنها حرف میزنند ما عمل میکنیم. آنها شما را میخواهند دلسرد کنند از اسلام؛ اسلام پشتیبان شماست.
حاکمیت فرم و قانون الهی
ما پس از این، راجع به بانکها هم طرحهایی داریم که از این وضع رقّتبار برگردد، از این وضع استعماری برگردد. باید تمام این کاخهای وزارتخانه را، وزارتخانهها را که میلیونها، میلیاردها مال ملت در آن صرف شده است، باید اینها تبدیل بشود به یک چیز معتدل اسلامی. این فرمْ فرم خارجی است، فرم اجنبی است، فرم طاغوت است. در دادگستری «کاخ» درست شده است لکن دادگستری نیست، دادخواهی نیست، فقط کاخ است. کاخها باید برود، دادخواهی به جای آن بنشیند. بانکها بتدریج باید تعدیل بشود، و «ربا» بکلی قطع بشود.
من باید به مَصادر امور بگویم که، اخطار کنم که، این قدر ضعف نفس به خرج ندهید! دنبال این نباشید که فرم غربی پیدا کنید. بیچارگی ما این است که دنبال این هستیم که فرم غربی پیدا کنیم، دادگستری ما دادگستری غربی باشد، قوانین ما قوانین غربی باشد.
این قدر ضعیف النفس نباشید! ما قانون غنی داریم؛ ما قانون الهی داریم. آنهایی که فرم غربی را بر فرم الهی ترجیح میدهند، اینها از اسلام اطلاع ندارند. آنهایی که میگویند نمیشود اسلام را در این زمان پیاده کرد، برای این [است] که اسلام را نشناختهاند؛ نمیفهمند چه میگویند.
مبارزه با فساد و محو آثار طاغوت
ما مبارزه با فساد را با دایره امر به معروف و نهی از منکر که یک وزارتخانه مستقل بدون پیوستگی به دولت، با یک همچو وزارتخانهای که تاسیس خواهد شد ان شاء الله مبارزه با فساد میکنیم؛ فحشا را قطع میکنیم؛ مطبوعات را اصلاح میکنیم؛ رادیو را اصلاح میکنیم؛ تلویزیون را اصلاح میکنیم؛ سینماها را اصلاح میکنیم. تمام اینها به فرم اسلام باید باشد. تبلیغاتْ تبلیغات اسلامی، وزارتخانهها وزارتخانههای اسلامی، احکامْ احکام اسلام. حدود اسلام را جاری میکنیم؛ خوف از اینکه غرب نمیپسندد نمیکنیم.
غربْ ما را خوار کرد؛ غرب روحیات ما را از بین برد. ما را غربزده کردند؛ ما این غربزدگی را میزداییم. ما با ملت ایران، با همراهی ملت ایران، با پشتیبانی ملت ایران، تمام آثار غرب را- تمام آثار فاسده، نه آثاری که تمدن است- تمام اخلاق فاسده غربی را، تمام نَغَمات باطله غربی را خواهیم زدایید. ما یک «مملکتِ محمدی» ایجاد میکنیم. بیرق ایران نباید بیرق شاهنشاهی باشد، آرمهای ایران نباید آرمهای شاهنشاهی باشد؛ باید آرمهای اسلامی باشد. از همه وزارتخانهها، از همه ادارات، باید این «شیر و خورشید» منحوس قطع بشود؛ عَلَم اسلام باید باشد. آثار طاغوت باید برود. اینها آثار طاغوت است؛ این تاج آثار طاغوت است؛ آثار اسلام باید باشد.
تضعیف اسلام در تضعیف دولت و ارتش است
آقا بیدار باشید! دولت بیدار باش! ملت بیدار باش! کم کم شما را دوباره نکشانند به آنجا. از الآن باید این مسائل حل بشود. البته تدریج هم میخواهد؛ تدریج دارد اما شروع میکنیم، ما شروع میکنیم! البته مهلت هم میدهیم به دولت؛ باید مهلت بدهیم. به این حرفهایی که زده میشود در اطراف که «چه شد، چه کردید، چه خواهد شد»، به اینها گوش ندهید؛ اینها میخواهند تضعیف کنند دولت ما را. تضعیف دولت ما تضعیف اسلام است. دولتْ دولت اسلام است. تضعیف ارتش ما تضعیف اسلام است. تضعیف نکنید. البته تصفیه میشود؛ تمام ادارات تصفیه میشود، تمام وزارتخانهها تصفیه میشود. دزدها بیرون میروند، خیانتکارها بیرون میروند. لکن همه خیانتکار نیستند؛ امَنا باقی میمانند، عزیزند.
شما ملت ایران پنجاه و چند سال- آن قدری که جوانهای ما، یک قدری مُسِنهای ما یادشان است یا بیست سال- آنکه همه شما تقریباً یادتان است- صبر بر همه مصایب کردید تا صبرتان تمام شد. یک مقدار هم مهلت بدهید که دولت کار خودش را بکند. البته بعضِ انتصابات، اشتباه بوده است- عمداً نبوده است؛ دولت عمداً خلاف نمیکند. بعضِ انتصابات اشتباه بوده است. و همین طور ستاد ارتش- رئیس ستاد- خیانت عمدی نمیکند؛ نصب خائن را عمداً، نمیکند. اشتباه ممکن است. هر جا اشتباه شد تذکر بدهید؛ تضعیف نکنید. آنهایی که میگویند شما باید اینها را تضعیف کنید یا تبلیغاتی میکنند که موجب تضعیف است، آنها خائنند؛ آنها میخواهند که دولت را تضعیف کنند، ارتش را تضعیف کنند تا از نو یک سازمان دیگری درست کنند که ملت و همه چیز ما را دوباره برگردانند به حال اول. بیدار باشید!
آرمان ملت، «جمهوری اسلامی»
ما تا آخرْ نفس ایستادهایم. من این یک سال، دو سال آخر عمر را وقف شما کردهام. از شما میخواهم، از ملت میخواهم که این نهضت را نگه دارند تا تاسیس حکومت عدل اسلامی. از آن وقت تا حالا میگفتید تا مرگ این کذا «2» نهضت ادامه دارد، حالا باید بگویید تا اقامه حکومت اسلامی نهضت ادامه دارد. آنکه ملت ما میخواهد جمهوری اسلامی است نه جمهوری فقط، نه جمهوری دمکراتیک، نه جمهوری دمکراتیک اسلامی؛ «جمهوری اسلامی» آنچه که من از شما ملت ایران میخواهم، این است که بیدار باشید؛ خون عزیزان خودتان را هدر ندهید. کلمه «دمکراتیک» را از آن نترسید؛ یا حذفش را نترسید. این فرمِ غربی است؛ ما فرمهای غربی را نمیپذیریم. ما تمدن غرب را قبول داریم لکن مفاسدش را نمیپذیریم. آنکه خون داده همین توده بوده است؛ آنکه جوان داده است، همین توده بوده است. یک دستهای بیرون بودهاند، اشراف و اعیان هم بالاها نشسته بودند، و شما خون دادید؛ شما جوان دادید؛ خانههای شما را سوزاندند. آنکه شما میخواهید آن باید بشود نه آنکه آنهایی که از اروپا و خارج آمدهاند میخواهند؛ نه آنکه اعیان و اشراف میخواهند؛ نه آنکه حقوقدانها میخواهند. آنکه شما میخواهید میزان است. آنکه خون داده باید حرفش را شنید؛ رای او مُتَّبَع است.
هشدار به روزنامهها
روزنامهها خودشان را اصلاح کنند؛ خیانت نکنند به اسلام و مسلمین، خون مظلومان ما را هدر ندهند، تبلیغات سوء را منعکس نکنند؛ توطئهها را جلوگیری کنند لکن همه مردم در آرا آزاد [ند]. وقتی رفراندم اعلام شد، رای من حکومت جمهوری است، «جمهوری اسلامی» است. هر کس، هر کس که تبعیت از اسلام دارد، جمهوری اسلامی باید بخواهد. لکن، تمام مردم آزادند که آرای خودشان را بنویسند و بگویند، بگویند که ما رژیم سلطنتی میخواهیم، بگویند که ما برگشت محمد رضا پهلوی میخواهیم؛ آزادند! بگویند که ما رژیم غربی میخواهیم؛ «جمهوری باشد لکن اسلام نباشد»!
آزادی آرا در اسلام
[از] این آدمی که میگوید جمهوری باشد اسلام نباشد، باید پرسید که از اسلام چه میدانی و چه دیدی؟ چه بدی از اسلام دیدی؟ باید به آن گفت که این اسلام است که طاغوت را قطع کرد نه مردم؛ ایمان، طاغوت را قطع کرد نه من و تو! از اسلام چه بدی دیدی؟ آنکه میگوید ما جمهوری دمکراتیک میخواهیم یعنی جمهوری به فرم غرب، از اسلام چه بدی دیدید؟ چه میدانید از اسلام؟ اسلام تامین آزادی، استقلال، عدل [است]. اسلام شخص اول مملکتش با یکی از رعایا فرق نداشت بلکه پایین تر از او بود در استفاده از مادیات. آزادی آرا در اسلام از اول بوده است، در زمان ائمه ما- علیهم السلام- بلکه در زمان خود پیغمبر آزاد بود. حرفهایشان را میزدند. ما حجت داریم. کسی که حجت دارد از آزادی بیان نمیترسد لکن توطئه را اجازه نمیدهیم. اینها حرف ندارند، توطئه میکنند. ما آنها را دعوت کردیم، کسانی را وادار کردیم که دعوت کنند که اگر حرفی دارید بیایید در تلویزیون بگویید؛ مباحثه میکنیم با هم. تا حالا حاضر نشدند.
نمونه بودن قم
من از عواطف ملت ایران و از عواطف هموطنیهای خودم، قمیها [تشکر میکنم] من قبلًا گفته بودم که از قم «عِلم» منتشر میشود، از قم «قدرت» منتشر شد. قم نمونه بود و من مفتخرم که در قم هستم. من پانزده سال- یا قدری بیشتر- از شما دور بودم لکن دلم اینجا بود؛ با شما بودم. شما غیرتمندان، شما پاک جوانان، سرمشق همه شدید. و الحمد للَّه تمام ملت ایران، سرتاسر ملت ایران، با هم هم صدا شدند. و این قدرت الهی بود که طاغوت را شکست؛ این قدرت الهی بود که ابرقدرتها را از بین برد، و خواهد برد. ما دیگر اجازه نمیدهیم ابرقدرتها دخالت در مملکت ما بکنند.
روحانیون احیاگران اسلام
از اختلافات دست بردارید. رمز پیروزی ما اتحاد بود، همبستگی بود. از حوزههای علمیه تجلیل کنید ... به حرفهایی که میزنند و میخواهند شما را از حوزهها جدا کنند، از مراجع جدا کنند، گوش ندهید. اینها غرض دارند. این حوزههای علمیه است که اسلام را تا حالا نگه داشته است. اگر روحانیون نبودند از اسلام خبر نبود. آنکه اسلام را زنده نگه داشته است در مواقع سیاه، در این زمانهای سیاه، همین روحانیین بودند. پشتیبانی کنید از اینها.
حوزههای علمیه در هر جا هست- در هر جا- حوزههای علمیه هم بیدار بشوند، هر جا هستند. امروز روزی نیست که حوزههای علمیه مثل سابق عمل کنند. سابقْ وضع دیگر داشت، حالا وضع دیگر. حوزههای علمیه بیدار باشند. تقوا را، تقوا را، تقوا را نصب عین خود قرار بدهید. فضلا، طلاب علوم دینیه! تقوا، تقوا، تنزیه نفس، مجاهده با نفس. یک مجاهد با نفس میتواند بر یک امت حکومت کند. مجاهده کنید، تهذیب کنید ... حوزههای خودتان را. همه باید تهذیب کنند خودشان را؛ همه ملت موظفند که تهذیب کنند.
اسلام، مکتب انسانسازی
مکتبِ اسلام مکتبِ تهذیب است؛ قرآن کتاب آدمسازی است؛ اتکال به قرآن بکنید. تعلیم از تعالیم عالیه اسلام بگیرید؛ اسلام انسان درست میکند، همان که اجانب، ابرقدرتها از او میترسند؛ از انسان میترسند و اسلام را میکوبند چون مکتب انسانسازی است. از آدم میترسند و مدارس و دانشگاهها را میکوبند .... اینجاها مرکزی باشد که آدم درست کنند؟! یک آدم یک ملت را درست میکند. رسول اکرم یک آدم بود، یک انسان کامل بود و یک عالَم را تهذیب کرد. و یک فاسد یک ملت را فاسد میکند. یک محمد رضا پهلوی یک ملت را رو به فساد میکشاند. خداوند تعالی به همه شما نصرت عنایت کند. خداوند تعالی اسلام را تقویت کند. خداوند تعالی این روح نهضت را زنده نگه دارد. خداوند تعالی این قدرت اسلامی را حفظ کند. خداوند تعالی به مراجع و علمای ما عزت و عظمت عنایت کند. خداوند تعالی به ملت ما شجاعت عنایت کند.
و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته