بسم الله الرحمن الرحیم
بسیج اقشار ملت برای آبادانی کشور
من از شما آقایان متشکر هستم که تشریف آوردید و از نزدیک ملاقات میکنیم. آنچه بوده است گذشت و ما امروز باید فکر آینده باشیم. آینده یک مشکلاتی است که [حل آنها] بر عهده همه اقشار ملت است. خرابیهایی که تا کنون شده است در ظرف این پنجاه و چند سال بیشتر، و قبل از آن هم 2500 سال، این خرابیهایی که شده است و یک کشور خراب از هر جهت- از جهت فرهنگی، از جهت اقتصاد- این وراثت مانده است برای ما.و هیچ قشری تنهایی نمیتواند این خرابیها را آباد کند؛ همان طوری که در شکستن این سد بزرگِ طاغوتی نمیتوانست یک قشر، دو قشر این عمل را انجام بدهد. وقتی که همه اقشار ملت با هم شدند و همه تحت لوای توحید و اسلام عمل کردند، این امر محال- به حَسَب نظر اشخاص- ممکن و واقع شد؛ محال به نظر خیلیها میرسید که بشود این سلطنت طاغوتی را شکست، با آن ابزار و سلاحهای مدرنی که خودشان داشتند و دارند و با آن پشتیبانیهایی که از [سوی] ابرقدرتها مثل امریکا و غیره میشد، یک مطلب غیر ممکن- به حَسَب عادت- به نظر میرسید؛ لکن این، غفلت از اراده الهی بود. غفلت بود [؛ چرا] که هر غیر ممکن، به نظر ما، با اراده حق تعالی واقع خواهد شد؛ و من این مطلب را مستند به شخص نمیدانم، مستند به ملت نمیدانم. یک تحولی در این ملت پیدا شد با دست خدای تبارک و تعالی.
حماسهآفرینیها
آن تحول روحی بود که الآن هم بعضی جوانها میآیند و به من میگویند دعا کنید ما شهید بشویم. آن وقت هم جوانهای برومند همین تقاضا را از من میکردند؛ بعضیشان قسم میدادند مرا که شما دعا کنید که ما شهید بشویم. مادرهایی که بچههایشان را از دست دادند و داده بودند، الآن هم که پیش ما میآیند با تشکر [مواجه میشویم] در چند شب پیش- دو، سه شب پیش- با یک پدری که جوانش را از دست داده بود، من مواجه شدم. نمیدانستم که این مصیبت بر او وارد شده، از او احوالپرسی کردم؛ دیدم بیشتر از میزان، دارد تشکر میکند و میگوید حالم خوب است. بعد کسی گفت که یکی از جوانهای ایشان کشته شده است و این تشکر برای این معنا بوده! این تحول روحی که در ملت پیدا شد- ملتی که از سایه پاسبان میترسید- در خیابان ریخت و گفت «مرگ بر شاه!» این تحول یک تحول الهی بود نه انسانی. انسان نمیتوانست یک همچو کاری بکند. هر کس خیال کند که فلان «1» این کار را انجام داد صحیح نیست؛ خدا این کار را انجام داد. این یَدِ غیبی بود که بر سر این ملت سایه افکند و یک ملت مظلوم را، ملتی که هیچ سازوبرگ نداشت، بر یک قدرتهای بزرگ موفق کرد و پیروزی داد و این سد را شکست.توجه به معنویات، رمز پیروزی
بحمد الله این سد شکسته شد لکن کارها باز باقی است. باز ما کارهایی داریم و ... احتیاج به همه. احتیاج به همه آقایان: به گویندگان، به نویسندگان، به همه اقشار ملت ما احتیاج داریم؛ برای اینکه یک مملکت خراب را نمیتواند یک قشر آباد کند؛ باید همه با هم دست به هم بدهند تا اینکه این خرابه آباد بشود. هر کس به هر مقداری که قدرت دارد، خیال نکند یک نفر است. یک نفر به اندازه یک نفر قدرت دارد؛ این یک نفر وقتی پهلویش نفرها واقع شد، جمعیت از آن [پدید میآید] مثل یک قطره است که وقتی که قطرههای دیگر به آن متصل شد سیل پیدا میشود؛ وقتی سیلها با هم متحد شدند. دریا درست میشود. این قطرهها خیال نکنند، انسانها خیال نکنند که خوب، از من که کاری برنمیآید! نخیر، از شما و من ... هر کدام به اندازه خودمان، به اندازه یک نفر، کار از ما میآید و به اندازهای که از ما کار میآید مسئول هستیم؛ یعنی امروز وضع طوری است- به طوری حساس است وضع مملکت ما- که اگر ما قصور بکنیم در ادای تکلیفمان مسئولیم. همه باید با هم، همه اقشار باید با هم [فعالیت کنند] ننشینید که دولت اصلاح بکند؛ دولت تنها نمیتواند. ننشینید که روحانیت این کار را بکند؛ روحانیت تنها نمیتواند. روحانیت ننشینند که مثلًا اقشار دیگر این کار را بکنند. از آنها هم تنها [بر] نمیآید؛ همه با هم. وقتی همه با هم شدند: یَدُ اللهِ مَعَ الجَمَاعهِ؛ «2» جماعت وقتی که با هم شدند پشتیبانشان خدای تبارک و تعالی است؛ و مقصد وقتی الهی شد، مهم اینجاست که وقتی مقصدْ الهی شد، همه توجه به اسلام داشتند [پیش میبرند].شما ملاحظه کردید که در این نهضت از آن بچهای که تازه زبان باز کرده بود تا آن پیرمردهایی که نزدیکهای مردنشان بود، همه با هم میگفتند «جمهوری اسلامی»؛ همه اسلام را میخواستند. این همه اسلام خواستن، توجه همه به معنویت بودن، توجه همه به خدا و دین خدا بودن، شما را پیروز کرد. این توجه را از دست ندهید؛ این رمز پیروزی است، کلید پیروزی است؛ این کلید را محکم نگه دارید. وحدت پیدا بکنید؛ مقصد هم خدا. این دو تا مطلب وقتی که پیدا شد، این همه مسائل را حل میکند. و همه ما باید کوشش بکنیم و به مقاصد الهیه برسیم.