بسم الله الرحمن الرحیم
پیشگامی سرنوشتساز بانوان
من از شما بانوان محترم تشکر میکنم که از راه دور آمدید و با من ملاقات کردید. من دعا به شما میکنم. خداوند شما را سعادتمند کند. و تشکر میکنم که در این نهضت پیشقدم بودید. بانوان ایران در این نهضت پیشقدم بودند؛ و مثل بانوان صدر اسلام بودند. نهضت ما به واسطه آنها به پیش رفت؛ و امیدوارم که این نهضت به واسطه شما به پیش برود.
خدمت ارزشمند پاسداران
چیزی که هم به بانوان و هم به آقایان پاسداران باید عرض کنم، بعد از آنکه تشکر میکنم از شما جوانهای برومند که عمرتان را، وقتتان را، جوانیتان را صرف دارید میکنید در راه اسلام- و این اسلام است [که] شما را در نیمههای شب، که جوان باید بخوابد، شما را بیدار نگه میدارد. و این ایمان است که جوانی از مورد مطمئن بیاید در مورد خطرناک. از رختخواب منزلش، که هم مطمئن است و هم محل خواب است، بیاید در کوچهها، در خیابانها، پاسداری کند؛ در صورتی که هم خواب از چشمش رفته است، و هم احتمال خطر است. این یک خدمت ارزشداری است، و شما الزامی به این معنا ندارید؛ خودتان آمدید. ارزش این خدمت این است که بدون اینکه کسی شما را الزام کند به اینکه این خدمت را بکنید خودتان انتخاب کردید این خدمت را. چنانکه بانوان هم [در] همین معنا شریکند که در وقتی که همه خطرها بود، هم شما در خیابانها رفتید، هم آن بانوان محترمه. و هیچ کس هم شما را الزام نکرده بود که بیایید بریزید در خیابان، یا بروید پشت بامها «الله اکبر» بگویید و مورد اصابت گلوله مثلًا شاید واقع بشوید. این قدرت ایمان بود که شما را به خیابانها کشید و بانوان را به خیابانها. و ارزش عمل همین است. یکوقت این است که یک سازمانی است که روی آن سازمان الزام دارد انسان به اینکه برود بیرون خودش را به خطر بیندازد. یکوقت این است که نه، هیچ سازمانی که او را الزام کند نیست؛ داوطلب است برای اینکه برود و خدمت کند. آنکه ارزش به خدمت و به عمل زیاد میدهد همین معناست که با همه مشکلات و با همه خطرها در اول نهضت همهتان به خیابانها رفتید و مقابل توپ و تانک، بدون اینکه کسی شما را الزام کرده باشد. و حالا هم همه به همین معنا حاضرید و دارید شما پاسداری میکنید. و ارزش این پاسداری خیلی زیاد است. و من امیدوارم که همه ما و همه شما را خداوند از پاسداران اسلام قرار بدهد و همه در خدمت امام زمان باشید.
حفظ قدرت ایمان
چیزی که الآن مهم است این است که همین پاسداری که شما میکنید و بانوان هم همین پاسداری که کردید و نهضت را رساندید به اینجا و یک امر اعجازی را، معجزهآمیزی را، محقق کردید و قدرت بزرگی را شکستید، همین قدرت ایمان باید باز هم محفوظ بماند. اگر چنانچه بخواهید روی آن مقصدی که شما از اول آمدید و اسلام را خواستید، جمهوری اسلام را خواستید، اگر بخواهید که جمهوری اسلامی به همه معنا که دارد، با همه محتوا که دارد، در خارج تحقق پیدا بکند، باید که از حالا به بعد هم همان ایمان را، همان قدرت ایمان را، حفظ کنید. با هم باشید. همه فکرها همه فکر اینکه جمهوری اسلامی محقق بشود. جمهوری اسلامی به این نیست که ما فقط بگوییم که ما جمهوری اسلامی را میخواهیم، یا رای بدهیم. رای دادن اسباب این نمیشود که جمهوری اسلامی تحقق داشته باشد. بله، البته الآن رسماً ایران جمهوری اسلامی است؛ لکن در جمهوری اسلامی احکام اسلام باید در آن جاری بشود. یعنی در هر جای ایران، در اداراتش، در وزارتخانههایش، در بازارش، در محلههایش، در دانشگاهش، در دادگستری، همه جا باید اسلام باشد. آنکه ملت ما میخواهند و خدای تبارک و تعالی میخواهد که ما باشیم این است که ما همه جای مملکت را به صورت اسلامی درآوریم. در صورتی که در زمان طاغوت همه جا خراب بود. حالا هم باز خرابی هست.
نابسامانیهای فراوان در میان همه اقشار ایران
بنا بر این، ما الآن هنوز بین راه هستیم. باز به مقصد نرسیدیم. کسی که بین راه هست باید تمام نظرش به این باشد که به مقصد برسد. من میدانم که در بین همه قشرها یک اختلالاتی هست؛ یک نابسامانیهایی هست. آن طور نیست که من ندانم. خوب، هر روز همان طور که شما حالا آمدید و مشکلاتتان را میگویید، تقریباً ما هر روز مبتلا هستیم، و از اطراف میآیند و مشکلات را میگویند. و ما میدانیم که مشکلات زیاد است. شما مشکلات دارید. در بین ارتش مشکلات زیاد است. در بین ژاندارمری مشکلات زیاد است. در شهربانی زیاد است. در خود بین پاسدارها زیاد است. در کمیتهها زیاد است. در دادگاهها زیاد است. همه اینها چیزی نیست که معلوم نباشد. همهمان میدانیم که اشکالات زیاد است. و بعد از هر انقلابی این اشکالات هست. نمیشود که یک انقلابی واقع بشود، آن هم یک همچو انقلاب بزرگی، یک همچو انقلابی که در غرب میگویند که اعجاز واقع شده است، این انقلاب حسابها را از هم باطل کرد، یک همچو انقلابی واقع باشد. آن وقت پنجاه و چند سال هم دستهای ناپاک خارج و داخل خراب کرده باشند این مملکت ایران را، همه هر چه منفعت داشته به جیب زدند، و یک مملکت خرابهای گذاشتند، بعد از انقلاب، با این خرابی مملکت، توقع این نیست که همچو که اینها رفتند همه چیزها درست بشود!
دست در دست هم در راه ساختن یک کشور اسلامی
الآن همه ما، باید همه ما، دست به هم بدهیم، همه با هم دست به هم بدهیم، و با هم این خرابه را آبادش کنیم. و اینکه میگویم همه با هم، برای این است که هر کس در هر پستی هست آنجا [را] خوب عمل کند. شما متوقع این نباشید که همه کارها را من بکنم. من هم متوقع این نباشم که شما همه کارها را بکنید. من به این طلبگی که دارم، این شغل خودم را خوب اداره کنم. شما هم که پاسبان هستید، هر یکتان پاسبانی خودتان را خوب انجام بدهید، این خانمها هم که شغل دیگری دارند، این شغل خودشان را خوب انجام بدهند. وزارتخانهها هم شغل خودشان را خوب انجام بدهند. دهقانها هم شغل خودشان را خوب انجام بدهند. کارگرها هم شغل خودشان را خوب انجام بدهند. وقتی بنا شد همه قشرها اسلامی باشند، همه فکرشان این باشد که یک مملکت اسلامی را اداره بکنند، یک کشور اسلامی که حالا جمهوری اسلامی است ادارهاش بکنند، خرابیها را ترمیم بکنند. ما یک قشرمان نمیتواند خرابیها را ترمیم بکند. همان طور که شما نمیتوانید همه ایران را پاسداری بکنید، ما هم نمیتوانیم همه ایران را مثلًا صحیح اداره بکنیم. همه ما باید، همه جمعیت ایران، همه ایران را [بسازند]. شما در قم هستید، پاسدار هستید، آن پاسدار، هر فرد، آن پاسداری را که میکند خوب انجام بدهد، با صداقت انجام بدهد، با امانت انجام بدهد، برای خدا انجام بدهد، من هم که یک طلبه هستم طلبگی خودم را همین طور، آقا هم که آقا هستند آقایی خودشان را، و همه قشرها وقتی که آن کاری که دستشان هست خوب انجام بدهند، یک مملکت خوب میشود.
سقوط امپراتوری 2500 ساله
مملکت عبارت از این آب و خاک است؛ جمعیتش هم عبارت از این ملت است؛ این آب و خاک دستِ این ملت است؛ این ملت وقتی همهشان دست به هم دادند، یعنی هر کدام در آن محلی که هست آنجا را خوب اداره بکند، باغبان توی باغ که هست باغ را خوب اداره بکند. کشاورز هم در صحرایی که هست کشاورزیاش را خوب اداره بکند، نخست وزیر هم در نخستوزیریاش خوب اداره بکند، وزرای دیگر هم همین طور، اداره دیگر هم همین طور، پاسبان هم همین طور، همه اگر بنا شد که یک همچو نظری تو کار باشد و همان طوری که همهتان با یک فریاد الله اکبر کَندید یک کوه بزرگ را و ساقط کردید یک امپراتوری 2500 ساله را، و این ایمان بود که این کار را کرد و این اسلام بود که این کار را کرد، اینجا را هم میتوانید.
الآن مملکت دست خودتان است. خودتان میتوانید ادارهاش بکنید؛ به شرط اینکه الآن که یک اصول [و] مسائل در دست است، یعنی قانون اساسی الآن بناست درست بشود، باید رای داده بشود به آن، باید بعدش مجلس شورای ملی درست بشود، رفراندم درست بشود.
الآن که این اصول در دست است، شیاطین دنبال این هستند که هر کسی را وادار کنند که اشکالاتی درست بکنند. به اشکالات توجهش میدهند. میروند پیش مثلًا دهقانها میگویند که ... حالا هم جمهوری اسلام شد، خوب، برای شما کاری نکردند. مثل اینکه همچو که گفتند جمهوری اسلامی، این خرابیها یکدفعه خودرو سبز میکند! یا بیایند به پاسدارها بگویند خوب، حالا جمهوری اسلامی است؛ خوب، الآن این چیزهای مختلفی که اینجا [ست] از اشخاص بدی که هستند؛ انتصابات بدی که هست؛ انتخابات بدی که هست؛ و ... همه را متوجه کنند به یک چیزهایی که غیر آن مسئلهای است که الآن ما باید دنبالش برویم. این نظیر این میماند که آن روزی که شما همه با هم داشتید الله اکبر میگفتید و میخواستید بشکنید این سد را. بیایند به شما بگویند که مثلًا اداره فلان، رئیسش چه جوری است. حالا وقت این حرف نیست. حالا وقت این است که ما برویم و بشکنیم. حالا هم همین است. الآن وقت این است که نه این خانمها به اشکالات خودشان و داخلی خودشان توجه کنند؛ و نه شما برادرها به اشکالات خودتان و داخلی خودتان توجه کنید؛ و نه من و نه آقا و نه دیگران. الآن تا این اصول مستقر نشده [...] یعنی ما یک مملکتی میخواهیم تا باشد، آن وقت بگوییم که پاسدارش کی و ملّایش کی و بانوانش کی و چه. الآن وقت این است که ما میخواهیم این مملکت را مستقلش، آزادش، قانون اسلامش، همه چیزها درست بشود. وقتی که تا دو- سه ماه دیگر ان شاء الله این مطلب پیش رفت، جمهوری اسلامی، یعنی رئیس جمهور هم درست شد، قانون هم تصویب شد، رفراندم هم شد، مجلس شورای ملی هم درست شد، که دیگر تزلزل توی کار نباشد.
اهتمام به تصویب قانون اساسی
الآن یک حکومتی است که انتقالی است. حکومت آمده است که انتقال قدرت را بدهد به کس دیگری که این قدرت متمرکز بشود، وقتی متمرکز شد، همه این امور به جای خودش عمل میشود. حالا هم، الآن، در عین حالی که یک حکومت انتقالی است، خوب یک کارهای اساسی دارند میکنند. الآن همین سازندگی که بناست بکنند؛ همین خانهسازی که بناست بکنند؛ همین- عرض میکنم- پلسازی و خیابانها و همه اینها را مشغولند. اما الآن آنی که مهم است این است که آن اصل را فراموش نکنیم. اصل این است که الآن میخواهند قانون اساسی درست بکنند، شیاطین افتادند که نگذارند. همه بایستیم در مقابلش که ما نخیر، همین را میخواهیم. همین طوری که دولت [طرح داده] طرح کرده این طرح خوبی است؛ همین را ما میخواهیم. ما مجلس موسسانی که غربیها میگویند نمیخواهیم. همین معنایی که دولت گفته است و زود انجام میگیرد؛ نه آنی که یک سال، دو سال، سه سال، چهار سال، شاید طول بکشد، تا خدای نخواسته یکوقت این تزلزل اسباب این بشود که به هم بخورد اوضاع. الآن وقت این معناست.
و من میدانم که این چیزهایی که شما گفتید شما تنها نیستید؛ همه هستند که ناراحتی دارند؛ اما ناراحتی را بگذارید برای یکوقت دیگر. یک قدری تامل کنید و بگذارید برای یکوقت دیگری. الآن هر کدام هر پستی را که دارید محکم دنبالش را بگیرید، و محکم انجام وظیفه بکنید. و این وظیفه وظیفهای است که برای خداست. نه کسی شما را الزام کرده؛ نه خیلی چیزی هست که شما به طمع آن باشید. چیزی تو کار نیست. یک مشت فقرا، یک مشت مستمندها. الآن مسائل خدایی است؛ الهی است. و مسائل الهی اهمیتش زیاد است. و ما ان شاء الله امیدواریم که همهمان با هم اسلام را پیاده کنیم؛ همه قشرها اسلامی بشود ... عدالت اسلامی برای همه است. یک فردی نیست که به فرد دیگر تقدم داشته باشد، مگر اینکه تقوا داشته باشد.
خدا همه شما را ان شاء الله حفظ کند؛ موفق کند. من به همه شما دعا میکنم. و من خدمتگزار همه شما هستم. خدا همهتان را ان شاء الله حفظ کند.