بسم الله الرحمن الرحیم
ترور، نشان ضعف دشمن است
من این طور احساس میکنم که باقیمانده رژیم مایوس شدند. مایوس شدند از اینکه بتوانند دیگر یک کاری انجام بدهند. دلیل مایوس شدن، این دست زدن به این ترورها و به این کارهای خرابکاری است. خوب، لا بد شنیدید که امروز هم یکی از علمای تهران «2» را ترور کردند، لکن موفق نشدند. سه تا گلوله اصابت کرده است به یکی از علمای تهران. اینها دلیل بر ضعف است. کسی که خودش را دیگر ضعیف میداند و از بین رفته میداند به این امور تخریبی دست میزند، و در اطراف کشور میخواهد یک شلوغکاریهایی بکند و اذهان را مشوش کند و به خیال خودشان ارعاب کنند، در صورتی که ملت ما دیگر نمیترسند از اینها. خود آنها که بودند با همه قوایشان ملت از آنها نترسید! در خیابانها از بچههای کوچک تا مردهای بزرگ، زنها، مردها، رفتند در کوچهها و در خیابانها و فریاد کشیدند، و با فریاد «الله اکبر» و اسلامی شکست دادند آنها را. بنا بر این، یک خیال باطلی است که اینها میکنند که با یک ترور یک شخصی، یا فرض کنید که یک پایگاهی را یکوقت یک تخریبی بکنند، دیگر کاری میتوانند انجام بدهند. اینها مایوس از این مسائلند، از این جهت یک همچو خرابکاریهایی میکنند. و باید ملت قوی باشد و با قوّت نفْس، با اراده مصمم، پیش برود.
حرکت گروهها بر خلاف اسلام و مصلحت ملت است
و باید ما یک سوالی از اینهایی که- بعضی از این طایفههایی که- دست به این شلوغکاریها میزنند و خودشان را اسلامی معرفی میکنند، یا طرفدار خلق و توده «3» و امثال ذلک، طرفدار آنها حساب میکنند، ما یک سوالی از اینها بکنیم که خوب، شما اگر اسلامی هستید و مسلمان هستید، چطور بر خلاف اسلام اقدام میکنید؟ و کشتن یک شخصی که در عمرش همیشه مشغول به ترویج اسلام بوده است، به تایید از مکتب اسلام بوده است- مثل مرحوم مطهری- یا سوء قصد به عالِمی که در تمام عمرش مشغول به خدمت بوده است، هیچ کس از او یک چیزی که بر خلاف مصلحت اسلام باشد ندیده است- مثل آقای آقا سید رضی، که الآن هم در بیمارستان خوابیدهاند- این با کجای اسلام این جور در میآید؟ شما مدعی هستید که ما مسلمان هستیم و برای اسلام میخواهیم خدمت کنیم، و علمای اسلام را، اولاد پیغمبر را مورد اصابه قرار میدهید! اگر آن دسته باشند. و اگر آن دستهای باشند که میگویند ما طرفدار تودهها و خلق و اینها هستیم، میگوییم شما در این پنج ماهی که جمهوری اسلامی متحقق شده است، جز خدمت به مردم در این پنج ماه چیزی دیدید که حکومت فعلی مامورینش ریخته باشند منزل یک کسی و یک آدم بیگناهی غارتی کرده باشند؟ بیگناهی را گرفته باشند؟ جز اینکه آن اشخاص فاسد را محاکمه میکنند، و کسانی که فوج فوج مردم را میکشتند یا امر به کشتن کردند. آیا شما زراعتهای مردم را آتش میزنید، نمیگذارید که زراعت کنند و کشت کنند، وقتی هم کشت کردند نمیگذارید برداشت کنند، وقتی هم خرمن کردند خرمنها را میسوزانید، این خدمتی است به ملت؟ خدمتی است به توده مردم؟ این رفراندمی که همه مردم با آن موافق بودند و رای دادند، و صدی 98- 5/ 98 رای دادند، شما اگر چنانچه توده مردم را میخواهید، مصالح مردم را میخواهید، خوب این مردم این مطلب را میخواهند همهشان، چه شد که خرابکاری کردید؟ چه شد که تحریم کردید بعضی شماها؟ صندوقهایی که، بعضی صندوقها را آتش زدید، با اسلحه مانع شدید از اینکه بعضیها رای بدهند، این موافق با مصلحت توده بود؟ حالا که دارند برای این مردم خدمت میکنند، خانهسازی مشغولند الآن، پاکسازی مشغولند الآن، مردم دارند خدمت میکنند، شما در مقابل اینها این طور دست به هرج و مرج میزنید، اینها موافق با مصلحت مردم است؟
گروهکها حافظ منافع امریکا
و ما از این کارهایی که اینها میکنند همیشه در دادگاهها هم، این است که در دادگاهها اگر یک کسی یک کاری کرد، میروند دنبال اینکه چه شخصی از این نفع برده. آن کسی که صاحب نفع است کی هست، تا اینکه راه پیدا کنند بر اینکه از چه طریقی این جرم واقع شده است. ما هم در اینجا وقتی که ملاحظه میکنیم که این خرابکاریها، مثلًا خرمنسوزیها، نگذاشتن اینکه مردم زراعت کنند، جلوگیری از کارمندانی که میخواهند کار بکنند، جلوگیری از کارخانههایی که میخواهد به راه بیفتد، باید ببینیم این به نفع کی تمام میشود، تا ما برویم سراغ اینکه اینها از عمال همان طایفهاند که به نفع آنها تمام میشود. به نظر میآید که در باب زراعت که حتماً به نفع امریکاست. امریکاست که عَرضه دارد؛ زراعتهای خودش را زیادی دارد. و اگر چنانچه مشتری نداشته باشد، باید بسوزاند یا باید به دریا بریزد، سایر کشورها این طور نیستند، آنها محتاج [اند] حتی شوروی هم از امریکا به او صادر میشود. این خرمنسوزی و جلوگیری از کشاورزی به نفع امریکاست. و ما، حدسی که ما میزدیم، که این اشخاصی که خودشان را چپی معرفی میکنند یا به نفع خلق، به خیال خودشان معرفی میکنند، اینها عمال امریکا هستند؛ نه اینکه مربوط به آن طایفه دیگر باشند. میشود به آنها هم باشند؛ اما بیشتر احتمالش این است که اینها امریکایی باشند ساخته آنها باشند. چنانچه اساس «حزب توده» را من یادم است. آن کسی که حزب توده را در ایران ایجاد کرد سلیمان میرزا بود. سلیمان میرزا همسفر من بود در مکه، آدم نماز خوان و آدم مومن! یک بچهای هم از سر راه برداشته بود که معامله اولادی با او میکرد، آن هم برداشته بود آورده بود مکه. این تودهای به آن معنایی که اینها میگویند نبود که اعتقاد هیچ نداشته باشد، اصلًا این از طریق انگلیسها این طرح را ریخته بود. آن وقت، در آن وقتی که سلیمان میرزا بود، زمان سابق بود، امریکاییها خیلی در اینجا [نفوذ] نداشتند؛ بلکه هیچ، اینکه زیاد دست داشت انگلیسها بودند. و لهذا رضا شاه [را] هم انگلیسها آوردند، به طوری که خود آنها در رادیو گفتند، گفتند: ما این را آوردیم؛ و بعد که خیانت کرد، بیرونش کردیم! و حالا دیگر انگلیسها نیستند، هر چه هست امریکاست، که زیادتر، در اینجاها هم نفع و طمعش زیادتر است؛ هم نفوذش در این ممالک شرقی بیشتر است، و ان شاء الله این نفوذ در ایران دیگر قطع شد و قطع میشود از این جهت، به نظر آدم میآید که این شلوغکارها به نفع امریکا دارند کار میکنند. اگر مدعیاند که به نفع ملت، آن طور که ادعا میکنند که ما میخواهیم ملت چه بشود، خوب، اینها میبینند که الآن کارهای زیادی برای این ملت شده است. کارهایی شده است که همهاش به نفع ملت بوده. اگر واقعاً اینها ملی هستند، خوب، چیزی که به نفع ملت است باید بیایند کمک بکنند. همان طوری که میبینید که در جاهایی که الآن دارند زراعت بر میدارند اجزای ادارات، و عرض میکنم که دکترها و مهندسین و زنها و مردها توی بیابان میروند و با مردم کمک میکنند، که این سابقه ندارد در ایران یک همچو وضعی، خوب، وقتی یک همچو وضعی در ایران حالا پیش آمده که دکترها هم میروند توی کِشتها و برای مردم کمک میکنند، معممین هم، علمای بلاد هم، بعضی وقتها میروند کمک میکنند به مردم، در تلویزیون من دیدم که اشخاصی که آنجا بودند، اشخاص، خلاصه از این صنف جمعیت بودند، رعیتها نبودند، کمک میکردند، زن بود، مرد بود، اگر اینها راست میگویند که برای ملت اینها میخواهند خدمت بکنند، خوب، آنها هم بیایند با اینها شریک بشوند در برداشتن زراعت، در کشت زراعت، چرا جلوگیری از کشت میکنند؟ بعد هم که کشت کردند و مردم، زحمت یکساله یک کشاورز، یا چند کشاورز که یک خرمن است، اینها آتشش میزنند. این صحیح است که یک کسی ادعا بکند که من موافق با خلقم، من خدمتگزار به خلقم، خدمتگزار به توده هستم، لکن خرمنش را آتش میزنم، زراعتش را به باد فنا میدهم؟ اینها، آدم باید ازشان بپرسد، آن طایفه را ازشان بپرسد، که خوب، شما میگویید من مسلمانم. آدم مسلمان میشود، که یک کسی مسْلم باشد و این طور شلوغکاری بکند و آدمکشی بکند؟ و اینها یا تودهای هستید و اهل مثلًا طرفداری از خلق، به قول خودتان. آدمی که طرفدار است، میشود که یک آدمِ طرفدارِ مردم و ضعفا و مستمندان برود دم چیزها بایستد بگوید که کار نکنید! بیایید حقوق را از ما بگیرید و کار نکنید! این پول از کجا میآید که اینها میدهند به کارمندان که کار نکنند و حقوق بگیرند؟ برای کار نکردن حقوق بگیرند؟! این جز این است که میخواهند اختلال [پیدا شود. آن] پول مبداش آن خزانههای دیگران است. میخواهند اختلال پیدا بشود در امر مملکت، بلکه دوباره آن اربابها بیایند و اینها هم به نوایی برسند. لکن باید بدانند که نه، دیگر از اینها گذشته، راه طی شده تا نیمه راه، و این باقیاش هم طی خواهد شد شما [و ما] همه میبینیم که یک نهضت اسلامی در همه جا پیدا شده؛ یک تحول اسلامی پیدا شده؛ این تحول اسلامی که در مردم پیدا شده است و همه یک علاقهای پیدا کردهاند به اسلام و توجه کردهاند که با اسلام میشود پیشرفت کرد، این علاقه را به این زودی نمیشود دیگر از مردم گرفت. مردم دیدند که اسلام کار از آن میآید. این هم که میبینید که الآن جدیت میکنند که مثلًا اشخاص مبرزی را [ترور] بکنند، برای اینکه اینها هم از اسلام ترسیدهاند، اینها دیدهاند به اینکه اسلام از آن همچو کاری آمده است که یک ملتی که هیچی نداشت بر همه چیز مقدّم شد، فقط ایمان داشت، فقط فریاد میکرد «الله اکبر»، و با فریاد «الله اکبر» بیرون کرد همه اینها را؛ دست همه اینها را قطع کرد.
محتوای نظام اسلامی باید اسلامی باشد
الآن همه چیز مال خودتان هست. منتها از بس که خرابی به جا گذاشتهاند، دولت تا آمده بیاید یک خردهای ترمیم بکند خرابیها را، یک مقداری البته طول دارد، و البته باید همه وزارتخانهها، همه ادارات، همه دستگاهها، باید یک تحول اسلامی پیدا بکند. یعنی ما که حالا مدعی هستیم همهمان به اینکه رژیممان رژیم اسلامی است، جمهوری اسلامی داریم، انجمنهای اسلامی بپا میکنیم، باید کوشش کنیم به اینکه فرمهایی که در وزارتخانههاست اسلامی بشود، که کسی که وارد میشود در وزارت مثلًا کشور، ببیند که وارد شده در یک جایی که همه چیزش اسلامی است، همهشان، اسلامی هستند؛ یک چیزهای غیر اسلامی به چشمش نخورد. نمیشود که ما مدعی بشویم که جمهوریمان اسلامی است، لکن وقتی برویم در این اداره باز همان مسائل سابق باشد، در آن اداره، همان. این نمیسازد با هم و تناقص است این. من مدعی باشم اسلامی هستیم، رژیممان اسلامی است، لکن محتوایش نباشد. باید با کوشش شما آقایان، که انجمن اسلامی درست کردید آنجا، و امیدوارم که همه ایران یک انجمن اسلامی باشد انجمن اسلامی ان شاء الله با کوشش شما جوانها، با کوشش همه زن و مرد ایران، یک مملکت اسلامی بشود به آن طوری که احکام اسلام همه جا برود. و بدانند مردم که یک همچو رژیمی هم میشود در دنیا باشد که تویش ظلم نباشد. تویش خلاف عدالت نباشد؛ تویش دزدی نباشد؛ تویش فحشا نباشد؛ بازارش بازار اسلامی باشد. البته اینها یک مقداری کوشش لازم دارد، یک مقداری تعقیب لازم دارد، یک مقداری رنج میخواهد، این چیزها.
این مملکتی است که از خودتان است، مثل اینکه برای منزل خودتان شما زحمت میکشید، حالا باید برای مملکتتان زحمت بکشید. یک روزی بود که این منطق بود که خوب، ما زحمت بکشیم و دیگران ببرند، چرا؟ امروز آن طور نیست که یک دیگری داشته باشیم که زحمتهای شما را او ببرد. این عاید خود مملکتتان میشود. و عاید خود اهل کشور میشود و زحمتها هدر نمیرود.
اهمیت مسئله قانون اساسی و مجلس خبرگان
و آنکه باز من باید حالا عرض کنم به شما قضیه کوشش کردن در این قانون اساسی و خبرگان است، که وقتی که بنا شد خبرگانی تهیه بشوند، باید کوشش کنید که یک اشخاصی که متعهد باشند مومن باشند، چپ و راستی نباشند، امین باشند، یک همچو اشخاصی را [که] مطلع از اسلام باشند، اسلامی باشند، ما میخواهیم یک قانون اسلامی را رسیدگی بکنیم. قانون اسلامی را که بخواهیم رسیدگی بکنیم، باید یک اشخاصی باشند که اسلام را بدانند چه است؛ احکام اسلام را بفهمند چه است، معتقد باشند که اسلام یک رژیمی است که لازم است که در مملکت ما باشد. الآن باید همه قوا را روی هم بگذارید برای اینکه این قدم، قدم که دارد نهضت پیش میرود، در هر قدم همان قدم را تعقیب کنید که ان شاء الله پیش بروید و امیدوارم که خداوند همه شما را حفظ کند، و همه موفق باشید به خدمتگزاری؛ و همهمان ان شاء الله به خدمت به این مردم، به خدمت به این مستمندان، موفق باشیم.