من باز این ناراحتی که برایم پیدا شد، در ملاقاتی که محمد رضا با یکی از رئیس جمهورهای امریکا بود- گمان میکنم جانسون بود- من آن تلخی در ذائقهام باز مثل اینکه هست، که میدیدم این آدمی که وقتی در ایران است با مردم آن طور رفتار میکند، آن طور سرکوب میکند مردم را، آنجا جلوی میز آن رئیس جمهور ایستاده بود و او عینکش را برداشته بود به او نگاه نمیکرد. از این طرف، نگاه میکرد و این مثل یک بچه مکتبی. آن وقت من تشبیهش کردم به یک بچه مکتبیهای زمان سابق که مقابل معلّمشان، که خیلی از او میترسیدند و وحشت داشتند. یک همچو صحنهای بود. من این قدر ناراحت شدم که تلخیاش الآن هم وقتی فکر میکنم، در ذائقهام هست که ما مبتلای به چه وضعی بودیم. چه اشخاصی بر ما حکومت کردند. و چه اشخاصی بر این ملت حکومت کردند. اشخاصی که در مقابل اجنبیها و کفار آن طور بودند و در مقابل ملت خودشان، آن طور سرکوبی میکردند. شما که برای آتیه این مملکت ان شاء الله، امید هستید، باید همین دستوری که از جانب خدای تبارک و تعالی، برای شناخت مومن وارد شده است، مدّ نظرتان داشته باشید. با ملت خودتان، با ملت مسلم رحیم باشید، لطیف باشید، رئوف باشید. در مقابل اجانب، توفنده و کوبنده باشید. 15 خرداد 1359