من واقعاً نمیدانم راجع به حضرت امیر از کجا شروع کنم؛ مساله بغرنجی است؛ مسئلهای نیست که انسان بتواند بفهمد این همه نالههایی که ایشان میزده است، سر در چاه میکرده ناله میکرده، هر جا میرسیده ناله میکرده، این دعاهایی که از ایشان وارد شده است که در آن، آن همه ناله است، اینها چی است. آیا حضرت امیر- سلام الله علیه- برای خاطر اینکه توجه به این دنیا دارد و از مرتبه وحدت به سوی کثرت آمده است، این قدر فریاد میزند؟ آیا توجه به کثرت موجب این همه فریاد ایشان است؟ آیا در آن نالههای شب و در آن چاهها، که ایشان ناله میزده است و در آن مواردی که ایشان با خدای تبارک و تعالی مناجات میکرده است، راجع به این معنا بوده است؟ راجع به این بوده است که خدایا، مرا از جوار خودت برگرداندی به عالم کثرت؛ و همان حرفی که رسول اکرم- صلی الله علیه و آله و سلم- فرمودند؛ از ایشان نقل شده است که لیغان علی قلبی و انِّی لَاَسْتَغْفرُ الله فی کلِّ یومٍ سبعینَ مره. این «یغان علی قلبی»، یعنی همین طوری یک کدورت حاصل میشده یا همین رجوع به کثرت کدورت بوده؟
توجه به این عالم طبیعت با اینکه در نظر آنها جلوه خداست، مع ذلک، از آن جلوه باطنی و از آن مرتبه غیر حضرت الوهیت، آنها را واداشته است. از این جهت ناله میزدند. این مساله است که ما نمیتوانیم ادراکش را بکنیم.