کلمه «پیروزی» مفاد خودش را از دست داده است
شما اگر ملاحظه کنید، اینکه عرض کردم که الفاظ معنای خودش را از دست داده، یکیاش هم قضیه نطقی است که چند روز پیش از این، مصاحبهای که صدام کرده است در حضور عده زیادی از فرماندهان و اشخاصی که درجه دارند و افسرند. این صحبتها را باید ببینید، نمیشود نقل کرد. که او چه میگوید. اینها را اولًا، جمع کرده است که نشانه پیروزی بدهد به صاحبمنصبهایش؛ برای اینکه پیروز شدند، در ایران پیروز شدند، در عراق هم پیروز هستند؛ نشان پیروزی میدهد. نشان پیروزی هم محتوای خودش را از دست داده
اصلًا کلمه «پیروزی» مفاد خودش را از دست داده است. مردکه عقبش زدند، توی دهنش زدند، بیرونش کردند، میگوید: ما پیروز شدیم! محتوا از دست رفته. در نطقش، آن قدر از اسلام تعریف میکند، میگوید شماها در طول تاریخ- حالا من الفاظش را خیلی یادم نیست، این را باید هر کس برود ببیند- به این درجه دارها و این افسرهایی که جمع شدند آنجا، میگوید شما در طول تاریخ، نه حالا، برای نسلهای آینده و طول تاریخ ثابت کردید که علاقهمند به اسلام هستید، علاقهمند به مردم هستید، با مردم خوش رفتاری کردید! این اگر الفاظ از دست نرفته باشد، محتوایش از دست نرفته باشد، خوب این هم میشود یک آدمی راه برود توی جمعیت و این حرفها را بزند!
" />
اصلًا کلمه «پیروزی» مفاد خودش را از دست داده است. مردکه عقبش زدند، توی دهنش زدند، بیرونش کردند، میگوید: ما پیروز شدیم! محتوا از دست رفته. در نطقش، آن قدر از اسلام تعریف میکند، میگوید شماها در طول تاریخ- حالا من الفاظش را خیلی یادم نیست، این را باید هر کس برود ببیند- به این درجه دارها و این افسرهایی که جمع شدند آنجا، میگوید شما در طول تاریخ، نه حالا، برای نسلهای آینده و طول تاریخ ثابت کردید که علاقهمند به اسلام هستید، علاقهمند به مردم هستید، با مردم خوش رفتاری کردید! این اگر الفاظ از دست نرفته باشد، محتوایش از دست نرفته باشد، خوب این هم میشود یک آدمی راه برود توی جمعیت و این حرفها را بزند!
" />