فیلم
 
کلیدواژه:

یک وقت آمدند. گمان هم می‌کنم آن وقتی بود که مرحوم آقای حکیم یک تلگرافی کرده بود و آنها می‌خواستند جلو بگیرند از جواب- گمانم این بود شاید قبل هم بود- آمدند [گفتند] که می‌خواهند چند نفری هستند، بیایند از طرف دستگاه شما را ببینند. من گفتم که من با آنها ملاقات نمی‌کنم، از باب اینکه اینها اشخاصی هستند که اگر بیایند یک چیزی اینجا بگویند، دروغ می‌روند می‌گویند و من ملاقات نمی‌کنم. لکن با بعضی آقایان دیگر ملاقات کرده بودند و آن آقایی که با او ملاقات کرده بودند، عصر همان روز آمد با حال وحشتناک پیش من، گفت که اینها آمده‌اند و می‌گویند که ما می‌ریزیم در منزلهایتان، اگر جواب آقای حکیم را بدهید، می‌ریزیم در منزلهایتان، خودتان را چه می‌کنیم، زنهایتان را چه می‌کنیم و از این حرفهای اراذلی. و حالا باید چه بکنیم؟ گفتم: شما هم باور کردید حرفشان را؟ گفت: ما چه بکنیم؟ من همان وقت پا شدم، جواب آقای حکیم را دادم. اگر آن وقت هم به ما اینها یک روی خوشی نشان می‌دادند و چه می‌کردند- باز ما یک بهره حسابی نمی‌توانستیم برداریم

لینک مرتبط

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: