اینهایی که با اصل روحانیت و لو به صورت اینکه «نه، ما میخواهیم احترام اینها محفوظ باشد، اگر اینها وارد در سیاست بشوند احترامشان از بین میرود پیش مردم، و ما میل داریم احترامشان محفوظ باشد» با این دوز و کَلَکها میخواهند روحانیت را از صحنه بیرون کنند و کشور شما را تسلیم کنند یا به طرف شرق، یا به طرف غرب، اساس این است، و الّا با چهار ذرع چِلْواری کسی مخالفت نمیکند. روحانی هم از خود اینهاست. پیش همینهاست. چطور وقتی رضا خان میآید، مَطْمَح نظرش روحانیین هست؟ آن که تعلیم به او میداد چطور این را، اینها را مطمح نظر قرار دادند؟ چطور حالا وقتی که آقایان میخواهند دلسوزی کنند میگویند روحانیین بروند کنار؟ خوب بروند کنار، رفتند کنار. شما میگذارید اینها تو مسجدها باشند؟ یا اینکه تو مسجد هم وقتی که آمده است یک آقایی دارد نماز میخواند، یک دستهای پا میشوند میآیند و میایستند نماز میخوانند برای شکستن این نماز. برای بیرون کردن این روحانی از مسجد. میخواهند این سنگر را از شما بگیرند.