بسم الله الرحمن الرحیم
رسالت خطیر مسئولان در نظام اسلامی
من باید از شما برادرها، جوانهای برومند که امروز در جزو قُوای انتظامی اسلام واقع شدید تشکر کنم. و امیدوارم که در این خدمتهایی که میکنید، مورد نظر خدای تبارک و تعالی باشد، و موفق باشید به اینکه ایران را بسازید به طوری که دلخواه اسلام است.ما اگر در دوره طاغوتی کاری میکردیم، یا شما در آن دوره کاری میکردید، این ضررش به اسلام نبود. برای اینکه در دوره طاغوت عمل میشد. اما امروز که ما در رژیم اسلامی هستیم، و شما هم قوای اسلامی هستید، کلانتری اسلامی هستید، اگر خدای نخواسته، یک لغزشی برای ماها و برای شما پیدا بشود، این به حساب جمهوری اسلامی ثبت میشود. و آنهایی که با این نهضت مخالفاند، دنبال این هستند که از ما، از شما، از جوانهای ما، یک لغزشی ببینند، و آن لغزش را پای جمهوری اسلامی حساب کنند. و با هیاهو و بوق و کَرْنا، «1» راجع به جمهوری اسلامی کارشکنی کنند، بنابراین وظیفه برای ما امروز- وظیفه الهی- سنگین است. وظیفه این است که همهمان با هم متحد، متفق، بدون اینکه بخواهید شما به ملت تحمیل بشوید و حکمفرمایی کنید، و بدون اینکه ملت بخواهد از شما کارشکنی بکند، باید همه با هم برادروار، این راهی را که تا اینجا آمدیم، ان شاء الله به آخر برسانیم. من به شما برادرها مژده میدهم که چنانچه ما با هم برسیم به آنجایی که محتوای اسلام در این مملکت، همه جا پیاده بشود، یک حال طُمانینه و حال اطمینان به ملت، اطمینان به کشور، اطمینان به همه چیز کشور حاصل میشود که سرآمد همه خوبیهاست. انسان اگر چنانچه همه خوشیها را داشته باشد، لکن حال اطمینان نداشته باشد، متزلزل باشد، تمام آن خوشیها تلخ میشود. شما فرض کنید در یک کشتی نشستید، و همه اسباب خوشی برای شما مهیاست، یک وقت کشتی متزلزل بشود، احتمال غرق [شدن داده] بشود، دیگر هیچ خوشی برای شما خوشی ندارد، همهاش تلخ میشود.
یک مملکت اگر چنانچه متزلزل باشد، باز خوف این باشد که ما گرفتار امریکا بشویم، خوف این باشد که گرفتار سایر ابَرقدرتها باشیم، طُمانینه نباشد در قلوب ما، استقلال روحی نباشد، ما قیام به پای خود نکنیم، این خوشیها دیگر طعمی ندارد. و اگر چنانچه ما مطمئن بشویم به اینکه مستقل هستیم، و خودمان هستیم، و آقا بالاسر نداریم، خوف اینکه یک وقت آنها به ما هجوم بکنند، یا یک وقت آنها کارشکنی در کارهای ما بکنند نداشته باشیم، این طُمانینه روحی، بهترین چیزی است که برای انسان هست. و من مژده میدهم به شما که ان شاء الله این طُمانینه برای شما بزودی حاصل بشود.
ایجاد احساس امنیت و اطمینان در مردم
شما هیچ خوف این را نداشته باشید که این کسانی که به این ملت خیانت کردند و رفتند، دیگر برگردند. اینها دیگر برگشت برایشان نیست. و خوف این هم نداشته باشید که این قدرتهایی که چپاولگری میکردند در این مملکت، و مالِ این ملت را خوردند و بردند، و از بین بردند، و خود ملت حالا مواجه با یک نابسامانیهاست، اینها دوباره بخواهند برگردند. همچو خوفی به خودتان راه ندهید، با قدرت این راه را طی بکنید. و آن چیزی که من باید به شما سفارش کنم این است که باید مراکزی که دست هر کس هست؛ این مراکز دولتی، آنی که دست ارتش است، آنی که دست ژاندارمری است، آنی که دست شماهاست، این مراکز باید مراکزی باشد که اشخاصی که وارد میشوند در آن مراکز، ببینند که دارند در یک جایی وارد میشوند که آنجا مورد اطمینان آنهاست.شما میدانید که سابق اگر یک بیچارهای میخواست وارد کلانتری بشود، تا آمده بیاید و برود، چقدر ناراحتی روحی داشته است. این ناراحتیهای روحی اسباب یک عُقْدههایی شده است که بعد از اینکه آن رژیم هم ساقط شد طولانی است تا این عُقْدهها از بین برود این باید با اعمال شما با مردم، رفتارتان با مردم، و اینکه مردم را از خودتان بدانید، و خودتان را هم از مردم بدانید. الآن وضع این طوری است.
میبینید که الآن شماها وقتی در آغوش مردم میروید، با کمال خوشرویی و کمال رافت، با شما رفتار میکنند، برای شما شعار میدهند، برای ارتش شعار میدهند. و این بهترین چیزی [است] که برای یک ملتی است که این استقلال یک ملتی را حفظ میکند، که همه قوا با هم باشند. این طور نباشد که ملت خودش را از [شما] جدا ببیند، از قوای انتظامی جدا ببیند، قوای انتظامی هم خودش را از مردم جدا ببیند. این جداییها اسباب این میشود که تزلزل پیدا بشود. و هر چه با هم مجتمعتر باشید، طمانینه بیشتر حاصل میشود، و به مقصد زودتر میرسید.
من امیدوارم که همه ما تکلیف خودمان را بدانیم. و همه ما احساس کنیم که در یک مملکتی با یک عدّه برادر زندگی داریم میکنیم. ان شاء الله مویَّد و موفق و سالم باشید.