این علی- علیه السلام- که در هر جا میرویم اسم او هست- پیش فقها وقتی میرویم فقه علی؛ پیش زاهدها وقتی که میرویم زهد علی؛ پیش صوفیها وقتی که میرویم آنها هم میگویند تصوف علی؛ پیش ورزشکاران هم که میرویم آنها هم میگویند که علی و با اسم علی شروع میکنند. این علی همه چیز است. یعنی در همه ابعاد انسانیت درجه یک است. و لهذا هر طایفهای خودشان را به او نزدیک میکنند. و خاصیت هر طبقه را هم دارد. خاصیت قدرت ورزشکارها را به طور وافی دارد. میگویند که حضرت این بازوی ایشان مثل اینکه آهن بوده است! و قدرتهایی هم در شمشیرزنی به کار میبرده است که ضربتهای علی را میگویند که «یکی بوده». از این طرف که میزده دو تا میکرده؛ از این طرف هم که میزده دو تا میکرده. یکدفعه اگر به فرد میزد، دو نیم میکرد. اگر این طور هم میزد دو نیم میکرد، که ضربات علی وتر این علی همه چیز است. و همه چیز ماست. و ما همه باید تابع او باشیم. در عبادت، فوق همه عبادت کنندگان هست؛ در زهد، فوق همه زاهدها هست، در جنگ، فوق همه جنگجویان هست؛ در قدرت، فوق همه قدرتمندان هست. و این یک اعجوبهای است که جمع، ما بین متضاد با هم کرده است. آدم عابد دیگر نمیتواند ورزشکار باشد؛ آدم زاهد دیگر نمیتواند جنگجو باشد؛ آدم فقیه دیگر نمیتواند از این کارها داشته باشد- این یک موجودی است که نمونه است- در عین حالی که زهدش را همه بالاتر از همه میدانند. طعامش را آن طوری که شنیدید و در همه تاریخ هست، که یک ظرفی ایشان میگویند داشته است که در آن ظرف آن چیزی را که خودش میخواسته بخورد میریخته سرش را مهر میکرده است که مبادا این فرزندش، دخترش، برای دلسوزی به حال او توی این طعام یک روغنی، چیزی، بریزد که قوه داشته باشد! و سرش را مهر میکرده که اینها دست به آن نزنند. در همان شب آخر، که شب آخر حیاتشان بود، آن طور که نقل میکنند، ایشان میهمان حضرت کلثوم بودند. و برای ایشان افطار آوردند شیر و نمک. گفته میشود که فرمود که: چه وقت دیدید که من دو تا خورشت داشته باشم!؟ خواست نمک را بردارد، گفت: نخیر، آن شیر را بردار، و افطار کردند با همان نمک. و خودشان میگویند که این تعجب است، میگویند تعجب است که با این خوردن، این قدرت هست! بعد میفرمایند که درختهایی که در بیابان است محکمتر هست. این درختهایی که در بیابان هست کم آب میخورند؛ اینها هم آتششان محکمتر است و هم صلابتشان زیادتر است. و این طور نیست که انسان با خوردن قوّت پیدا میکند.