بسم اللَّه الرحمن الرحیم
بینظیر بودن حکومت ایران در دنیا
من قبلًا باید از آقایان تشکر کنم که زحمت کشیدند و از راههای دور تشریف آوردند اینجا و من خدمتشان رسیدم. و این را من کراراً گفتهام که یکی از برکات این انقلاب همین است که ما محروم بودیم از فیض زیارت آقایان در طول عمر، مگر آنهایی که- مثلًا- در قم بودند. آقایانی که بعید بودند، ما محروم بودیم و حالا بحمد الله- هر چند وقت یک دفعه، از علمای بلاد تشریف میآورند و ما را سرافراز میکنند و از همه تشکر میکنم. و از خدای تبارک و تعالی تشکر میکنم که این توفیق برای بنده حاصل شد. و امیدوارم که همهمان موفق بشویم در اینکه این راهی که ابتدایش است- و موانع بحمد الله اکثراً برداشته شده است- ما بتوانیم ادامه بدهیم.
و من الآن میتوانم خدمت شما این ادعا را بکنم که عجالتاً در عصر ما- تا برسیم به عصرهای سابق- در این عصری که ما الآن هستیم، شما در تمام دنیا یک حکومت و یک مردم و یک روحانیت مثل ایران پیدا نمیکنید. این را من به طور اطمینان عرض میکنم.
شما نمیتوانید پیدا کنید در تمام [دنیا] یک حکومتی که مردم دنبالش باشند و پشتیبانش باشند؛ علتش هم این بوده است که حکومتها آن که اسلامی نبوده و آن که اسلامی بوده است با اسم «اسلام» بوده، ولی محتوا نبوده، هیچ نبوده. شما همین حکومتهایی که میتوانید به آنها اطلاع پیدا کنید- حکومتهای اسلامی- گمان نکنید که هیچ یک از این حکومتها مردم همراهشان باشند؛ برای اینکه آنها آن طوری که این حکومت با مردم است و مردمی است، آنها نیستند.
شما ملاحظه کردید سابق هم در ایران چه جور بود وضع، وضع حکومتها در هر بلادی چه بود. بنده در جوانی، خوب، آن حکومتهای زمان قاجار را دیدم، بعد هم حکومتهای زمان اینها را. یک حکومت در یک بلدی که میآمد، مالک جان و مال مردم کانّه بود و مردم [باید] در مقابل او باید هیچ حرف نزنند. من خودم مشاهده کردم که حکومتی که در، مال ولایت «ثلاث» ها بود، در مرکزش گلپایگان بود و آمده بود خمین. من بچه بودم. یکی از تجار درجه یک خمین را که یک آدم بسیار متدین بود، بسیار آدم خوبی بود؛ حالا چه بهانهای این مرد خبیث پیدا کرد، [نمیدانم] توی اتاقش رفته بودند، نشسته بودند، کشیدنش آوردندش توی حیاط، بستندش به چوب و به کف پایش چوب زدند، بعد هم آن فراش خبیثی که همراهش بود- من توی دالان وقتی داشت میرفت، دیدم- با چک به پشت گردنش زد تا بردند. حالا چی از او گرفتند، آن را دیگر من نمیدانم. وضع حکومتها این طور بود. وضع آن بالاتر از حکومتها [را] هم که شما میدانید. خودتان که ادراک کردید زمان رضا شاه چه بود، حالا چه بود. و شما نمیتوانید الآن پیدا کنید یک رئیس جمهوری در تمام روسای جمهور، مثل این رئیس جمهوری که ما داریم؛ که روحانی باشد و واقعاً روحانی باشد، واقعاً علاقهمند به روحانیت باشد، یا یک دولتی که مردم همراهش باشند.
توصیه ائمه جمعه به همکاری با دولت
شما میبینید در این جنگی که واقع شده است این مردم چطور فداکاری دارند میکنند، این جوانها و این مادرها و این پدرها چطور دارند فداکاری میکنند، و اینهایی که پشت جبهه هستند از همه صنف، از آقایان روحانیین گرفته تا مردم دیگر. این تحول یک تحول الهی است؛ هیچ نمیشود غیر از این حساب کرد. این یک بارقه الهی است که دمیده است به این کشور و این کشور را این طوری زنده کرده است و تا این بارقه هست، هیچ ترس از آسیب نداریم. خدا نکند که یک وقتی ما اسباب این بشویم که خدای تبارک و تعالی این عنایت را بردارد، دستش را از روی سرما بردارد. ما باید به تمام معنا، متوجه این باشیم که حفظ کنیم این عنایت خدا را، این چیزی که به ما عنایت کرده ما باید حفظش کنیم. و من از همه آقایان، که همه از خودمان هستند، میخواهم که درخواست کنم که هرجا که تشریف دارید، هم با مردم و هم با کسانی که از طرف دولت میآیند آنجا، با هم همفکری کنید و کارها را با معاونت هم، با فکر هم پیش ببرید. خدای نخواسته یک وقت- فرض کنید- یک خطایی از یک- فرض کنید که- اجزای دولتی حاصل میشود، در جماعت و جمعه نبرند که آنجا فاش کنند و چه بشود؛ نصیحتش کنند، چه کنند، یا اگر نصیحت را قبول نکرد به مرکز اطلاع بدهند که این آدم چطور است. و اما اینکه بخواهند- خدای نخواسته- یک وقتی در گفتارشان یک صحبتی بشود، این اسباب تضعیف میشود و نباید حالا ما یک همچو کاری بکنیم.
در هر صورت، من از همه شما آقایان امیدوارم که به این جمهوریای که الآن همه قلمها و قدمهای خارجی- تقریباً- بر ضد اوست،- کمی ما داریم از حکومتهای خارج، کمی هستند که مخالفت نداشته باشند- همه مخالفت دارند، همه، در صدد این هستند که این اسلام را که اینجا آمده، نباشد. با صراحت یک- فرض کنید- آدم مسلمان، یک حاکم مسلمان ادعای اسلام میکند، میگوید که هرجا صحبت اسلام بشود، ما از بین میبریمش. خوب، حکومت مصر این را گفت، هر جا کلمه «اسلام» در کار باشد. ما این را از بین میبریم؛ برای اینکه این درست نیست. الآن همه اینهایی که با شماها مخالفاند برای این است که شما میخواهید یک حکومت اسلامی باشد. اینها مخالفاند، برای این هم مخالف هستند، به اینکه اگر یک حکومت اسلامی در یک کشوری باشد، نمیتوانند به طور هرج و مرج، دارایی آن کشور را ابرقدرتها ببرند.
تا اسلام تضعیف نشود، روحانیت تضعیف نشود، از بین نرود، نمیتوانند اینها کارهایشان را بکنند. و لهذا، از اوّلی که رضا خان آمد به سرکار تا آخر، از اول تا آخر درصدد این بودند که اسلام را تضعیفش کنند، با هر ترتیبی که میتوانند؛ احکامش را یکی بعد از دیگری تضعیف کنند و روحانیت را هم، که خادم اسلام است، این را هم تضعیفش کنند و از بین ببرند. و دیدید که رضا خان چه کرد با روحانیت و پسرش هم همین طور؛ هر کدام به یک راهی. و این برای همین معناست که میخواهند این اسلام نباشد در اینجا تا آنها افسارشان باز باشد، هر کاری دلشان میخواهد بکنند. و از اسلام اینها میترسند؛ از هیچ چیز نمیترسند، الّا از اسلام و اگر چنانچه کسی باشد که با آنها کاری نداشته باشد، البته آنها هم کاری با او ندارند؛ همان طوری که از قراری که گفتهاند، انگلیسیها که آمده بودند به عراق. کسی بالای مناره اذان میگفت. گفت: این چه میگوید؟ گفتند: این اذان میگوید. گفت: به امپراتوری انگلستان که لطمهای نمیزند؟ گفت: نه. گفت: هر چه میخواهد بگوید. میزان، لطمه نزدن به امپراتوریهاست. آن وقت به انگلستان، حالا به امریکا. انسان این معناست [که باید توجه کند].
اتحاد ملت مانع از دخالت بیگانگان
و من کراراً این را گفتهام که آذربایجان یک خصوصیت خاصی دارد در ایران. یک همسایهای دارد که خصوصیت خاصی دارد آذربایجان. و آذربایجان همیشه یک سدی بوده است در مقابل این کارهایی که میخواسته بشود و حالا ان شاء الله، بیشتر باید باشد؛ یعنی، علمای آذربایجان مردم را همین طوری مهیا نگه دارند؛ برای اینکه تا مردم در صحنهاند و مهیا هستند، اینها- و لو زور هم دارند- کاری نمیکنند، آن روزی که در بین مردم یک اختلافی پیدا بشود، بین مردم و حکومت اختلاف پیدا بشود، بین خود روحانیون- خدای نخواسته- یک وقت اختلاف پیدا بشود، آن روز است که ممکن است آنها یک وقتی دخالت بکنند. مادامی که همه مردم با هم هستند، روحانیت هست در صحنه و مردم هم هستند در صحنه، حکومت هم- با- مردمی است، اسلامی است، آنها نمیتوانند کاری بکنند. قدرت دارند، اما عقل هم دارند، [میبینند که] نمیتوانند کاری بکنند. آن وقت اینها میتوانند کار بکنند که از داخل ما را بپوسانند. اگر از داخل ما را با تبلیغات، با کارهای اعوجاجی، از داخل یک کاری کردند، آن وقت میتوانند و ما باید [این را] حفظ کنیم.
واقعاً ما اگر چنانچه اسلام را میخواهیم- که بحمد الله میخواهید، همه میخواهید اسلام را- اگر اسلام را میخواهیم، باید این جمهوری را حفظش کنیم. و اینکه از دهن بعضیها در میآید که این از زمان شاه هم بدتر است، خوب، معلوم است این [که] از دهان امریکا میخواهد در بیاید، از دهان اینها در میآید. آنها خودشان ابتداءً نمیگویند، از این راه از راه حلقومهای فاسد میگویند. ما باید حفظ کنیم این جمهوری را ما باید این نعمتی [را] که خدا به ما داده است حفظ بکنیم. شما میدانید که آن روزی که اینها بودند، روحانیت اصلًا منسی بود، داشتند کنارش میزدند که ببرندش از بین. اگر اینها یک مدتی مانده بودند، بکلی از بین میبردند؛ خدا خواست که رفتند اینها و حالا بحمد الله، روحانیت کارهای خودش را دارد انجام میدهد.
برکات نمازهای جمعه
این نماز جمعهای که در همه جا هست، شما ببینید چه برکتی است این نماز جمعه! واقعاً انسان اگر بگوید که اگر نبود الّا این نماز جمعه- تقریباً مردم را مهیا میکند، مردم را بیدار میکند این نماز جمعه- و اگر نبود این، برای ما خیلی کار شده بود و بحمد الله، همه چیز الآن هست و همه چیز در راه [درست] شدن است. و ما البته نباید توقع داشته باشیم که یک حکومتی که همه با آن مخالفاند؛ همه با آن از خارج مخالفاند با آن، این یکدفعه بتواند یک مملکت [را] که خرابه بود و این طور با آن همه فساد دست ما دادهاند- با آن همه فسادهایی که شما میدانید که چه فسادهایی [بوده] بازارش چه بود، خیابانش چه بود، تا برسد به عشرتکدهها و تا برسد به جاهای دیگر چه خبر بود- یکدفعه بتواند حکومت این را منقلبش کند به یک بهشت برین. خوب، نمیشود؛ هیچ وقت هم نشده تا حالا؛ هیچ وقت هم نخواهد شد. بنا بر این، همراهی میخواهد که این حکومت را همراهی کنند تا بتواند کار را انجام بدهد.
و ما مطمئنیم که این اجزایی که الآن [در] مجلس هست، [در] حکومت هست، [در] قوه قضائیه هست، [در] نهادهای انقلابی هست؛ همه اینها، اینها همه میخواهند برای خدا کار کنند، برای اسلام میخواهند کار بکنند، منتها به اندازه قدرتشان میخواهند کار بکنند؛ زاید بر قدرت نمیتوانند کاری بکنند. یا فرض کنید که ما به اندازه قضاوت در تمام کشور، افراد نداریم؛ از باب اینکه ما از اول مجهز برای این کار نبودهایم. ما سالها- یعنی، از اول تا حالا- دست ما نبوده است قضاوت، دست دیگران بوده، حالا که آمده، ما افراد نداریم که شرایط را داشته باشند. این افراد هم افرادی هستند که خوب، تا حتی الامکان بهتر از این است که شارب الخمری بیاید قاضی بشود. شما وضع دادگستری را نمیدانید چه خبر بوده است. ما هم درست الآن نمیدانیم که وضع دادگستری چه خبر بود. شاید از همه جاها فساد دادگستری بیشتر بوده. حالا بخواهیم این دادگستری را یکدفعه متحولش کنند به یک دادگستری اسلامی، افراد لازم دارد، کار لازم دارد و باید با تدریج، کمک، کمک میخواهد؛ یعنی ملت، روحانیت- خصوصاً- در باب قضاوت، روحانیت باید خیلی کمک بکند و الحمد للَّه، مشغول هم هستند برای اینکه تهیه بکنند.
من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت همه آقایان را میخواهم.
و السلام علیکم و رحمه الله.