مطلب مرتبط

سخنرانى در جمع مسئولان نظام (انگيزه و بركات بعثت پيامبر «ص»)نزول قرآن از برکات مبعثما عَرَفْناکَ وَ عَبَدْناکَقرآن ، کتاب جامعبعد ظاهری قرآن ، کتابی برای اداره امور بشربعثت رسول خدا نشانگر راه رفع ظلمکوتاه کردن دست ظلم به وسیله نهضت اسلامیمکلف بودن همه اقشار به حفظ جمهوری اسلامیقدرتهای بزرگ مستقیما نمی آیند سراغ شماهمه ما در برابر نعمت اسلام مسئولیمبا وحدت کلمه و اخوت ایمانی محکم بایستیمسخنرانی در جمع مسئولان نظام (انگیزه و برکات بعثت پیامبر «ص») مسیر بعثتاستوری |‌ بعثت نوراستوری | ما همه مسئولیماستوری | دست ظلم را کوتاه کردیمما همه باید برای خدا باشیمقرآن برای زندگی
شناسه مطلب صحیفه
نمایش نسخه چاپی

سخنرانی در جمع مسئولان نظام (انگیزه و برکات بعثت پیامبر «ص»)

تهران، حسینیه جماران
سالروز بعثت رسول اکرم (ص)
انگیزه و برکات بعثت پیامبر (ص)
خامنه‌ای، سید علی (رئیس جمهور)- هاشمی رفسنجانی، اکبر (رئیس مجلس شورای اسلامی)- موسوی اردبیلی، سید عبد الکریم (رئیس دیوان عالی کشور)- صانعی، یوسف (دادستان کل کشور)- موسوی، میر حسین (نخست وزیر)- فلسفی، محمد تقی- اعضای شورای نگهبان- اعضای شورای عالی قضایی- اعضای هیات دولت- دادستانهای انقلاب اسلامی مرکز و ارتش- روسای دیوان عدالت اداری و سازمان بازرسی کل کشور- رئیس ستاد مشترک ارتش و فرماندهان نیروهای نظامی و انتظامی- اعضای شورای عالی سپاه پاسداران انقلاب و نمایندگان امام در سپاه- جامعه مدرسین حوزه علمیه قم- شورای مرکزی ائمه جمعه- اعضای ستاد انقلاب فرهنگی- جامعه روحانیت مبارز تهران- مسئولان سیاسی عقیدتی نیروی نظامی و انتظامی- اعضای شرکت‌کننده در نخستین کنگره حزب جمهوری اسلامی- اعضای شورای مرکزی جهاد سازندگی- مسئولان کمیته‌های انقلاب اسلامی- بنیاد شهید- بنیاد مستضعفان- بنیاد پانزده خرداد- بنیاد مسکن انقلاب اسلامی- کمیته امداد امام- سازمان اوقاف- سازمان حج و زیارت- هلال احمر- بانک مرکزی- شهرداری- رسانه‌های گروهی- ستاد تبلیغات جنگ- خبرگزاری جمهوری اسلامی- مدیر عامل و شورای سرپرستی صدا و سیما- وعاظ تهران‌
جلد ۱۷ صحیفه امام خمینی (ره)، از صفحه ۴۳۰ تا صفحه ۴۳۶

بسم الله الرحمن الرحیم‌

بعثت، منشا تحول علمی- عرفانی در عالم‌

متقابلًا من عید سعید مبعث را به شما آقایان و ملت شریف ایران و جمیع مسلمین بلکه جمیع مستضعفان جهان تبریک عرض می‌کنم. مسئله مبعث و ماهیّت آن و برکات آن چیزی نیست که بتوان با زبانهای الکن ما از آن ذکری کرد؛ و به قدری ابعاد آن زیاد است و جهات معنوی و مادی او زیاد است که گمان ندارم بتوان حول و بر او هم صحبت کرد.
مسئله بعثت یک تحول علمی- عرفانی در عالم ایجاد کرد که آن فلسفه‌های خشک یونانی را که به دست یونانیها تحقق پیدا کرده بود و ارزش هم داشت و دارد، لکن مبدل‌ کرد به یک عرفان عینی و یک شهود واقعی برای ارباب شهود. قرآن در این بُعدش برای کسی تا کنون منکشف نشده است مگر مَنْ خوطِبَ بِه «1»؛ و در بعض ابعادش حتی برای مَنْ خوطِبَ بِه هم منکشف نشده است و فقط برای ذات ذو الجلال جلّت عظمتُه معلوم است. اگر کسی سیر کند در فلسفه‌های قبل از اسلام و فلسفه‌های بعد از اسلام، و خصوصاً قرنهای آخر و عرفای قبل از اسلام و آن کسانی که در هندوستان و امثال آن یک همچو مسائلی داشتند، با عرفای بعد از اسلام که به تعلیم اسلام در این امر وارد شده‌اند، می‌فهمد که چه تحولی در این بعد حاصل شده است؛ در صورتی که عرفای بزرگ اسلام هم راجِل «2» هستند در کشف حقایق قرآن.
لسان قرآن که از برکات بعثت است، از برکات بزرگ بعثت رسول خداست، لسانی است که سهلِ ممتنع است. بسیاری شاید گمان کنند که قرآن را می‌توانند بفهمند، از باب اینکه به نظرشان سهل است. بسیاری از ارباب معرفت و ارباب فلسفه گمان می‌کنند که قرآن را می‌توانند بفهمند؛ برای اینکه، آن بُعدی که برای آنها جلوه کرده است و آن بُعدی که در پس این ابعاد است برای آنها معلوم نشده است. قرآن دارای ابعادی است که تا رسول اکرم- صلی الله علیه و آله و سلم- مبعوث نشده بودند و قرآن متنزل نشده بود از آن مقام غیب، نازل نشده بود از آنجا، و با آن جلوه نزولی‌اش در قلب رسول خدا جلوه نکرده بود، برای احدی از موجودات ملک و ملکوت ظاهر نبود. بعد از آنکه اتصال پیدا کرد مقام مقدّس نبوی ولی اعظم با مبدا فیض به آن اندازه‌ای که قابل اتصال بود، قرآن را نازلتاً و مُنزَّلًا کسب کرد، در قلب مبارکش جلوه کرد و با نزول به مراتب هفتگانه به زبان مبارکش جاری شد. قرآنی که الآن در دست ماست نازله هفتم قرآن است و این از برکات بعثت است؛ و همین نازله هفتم آن چنان تحولی در عرفان اسلامی، در عرفان جهانی به وجود آورد که اهل معرفت شمّه‌ای از آن را می‌دانند و بشر از همه ابعاد او، یعنی جمیع ابعاد او برای بشر باز، معلوم نشده است و معلوم نیست معلوم شود. آیاتی در قرآن کریم‌ که باز از برکات بعثت است مشاهده می‌شود که این آیات را در عین حالی که انسان گمان می‌کند که خوب، ظاهر است، لکن تا کنون کشف نشده است هُوَ الْاَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ ... وَ هُوَ مَعَکُمْ. «3» اللهُ نُورُ السَّمواتِ وَ الْاَرْض «4» اینها آیاتی است که نه مفسر می‌تواند بفهمد، نه فیلسوف و نه عارف. هر کس ادعا کند که معنی او را فهمیده است، در جهل فرو رفته است. قرآن را انَّما یَعْرِفُ الْقُرآن مَنْ خوطِبَ بِه «5» به وسیله «مَنْ خوطِبَ بِه» به یک عدّه معدودی از اولیای خدا و ائمه معصومین- علیهم السلام- تحویل داده شده است و به وسیله آنها یک حدودی که قابل فهم است برای بشر تفسیر شده است؛ لکن آنکه لطیفه وحی است همان آیه شریف «الله نُورُ السَّمواتِ وَ الْاَرْضِ» وقتی دست مفسِّر افتاده است «اللهُ [نُورُ] السَّمواتِ وَ الْاَرْضِ» معنا کرده است که هیچ مربوط به قرآن نیست. این مفسرین در عین حالی که زحمتهای زیاد کشیده‌اند لکن دستشان از لطایف قرآن کوتاه است؛ نه از باب آنکه آنها تقصیری کرده‌اند، از باب اینکه عظمت قرآن بیشتر از این مسائل است.
مسئله معرفت الله که در قرآن مطرح است می‌فرماید که به حسب نقل ما عَرَفْناکَ حَقَّ مَعْرِفَتِک «6» البته معنایش این است که آن طوری که معرفت تو حقش است ما نشناختیم، نه ما عَرَفْناکَ حَقَّ مَعْرِفَتی ایَّاک «7» او آن قدری که حق معرفت بشر است شناخته است، اما حظ معرفت بشر غیر از آن چیزی است که حق معرفت الله است. حق معرفت الله و حق عبادت الله را، حتّی به حسب این روایت، رسول اکرم که بزرگترین عارف و بزرگترین عابد است می‌فرماید که ما عَرَفْناکَ وَ عَبَدْناکَ «8» اما نمی‌فرماید که ما عَرَفْناکَ حَقَّ مَعْرِفَتی‌ إیّاک و ما عَبَدْناکَ حَقَّ عِبادَتی‌ ایَّاک «9»؛ برای اینکه آن را ادا کرده، اما آن حظ انسانی و جلوه ظاهریه است و از برای‌ معرفت خدا چیزی است که نه مَلَک مُقرَّب می‌تواند آن معرفت را پیدا کند و نه رسول مُرْسَل؛ و این از برکات بعثت است. این قدری که معرفت برای اهل معرفت حاصل شده است، این از نازله کتاب خداست که به وسیله نزول بر قلب رسول الله که آن هم از اسرار بزرگ است. کیفیت وحی از اموری است که غیر از خود رسول خدا و کسانی که در خلوت با رسول خدا بودند یا اینکه از او الهام گرفته‌اند کیفیت نزول وحی را کسی نمی‌تواند بفهمد؛ و لهذا هر وقت خواستند معرفی هم بکنند با زبان ما عامیها معرفی کردند، چنانچه خدای تبارک و تعالی با زبان آن بشر عامی، خودش را با شتر «10» معرفی می‌کند، با آسمان معرفی می‌کند، با زمین معرفی می‌کند، با خَلْق و امثال اینها. و این برای این است که بیان قاصر است از اینکه آن مطلبی که هست ادا بشود و تا آن حدی که بیان می‌توانسته ادا کند قرآن ادا کرده است، و هیچ کتاب معرفتی ادا نکرده است، آنهایی که ادا کردند به تبع قرآن ادا کردند.

قرآن، باب معرفت الهی‌

اگر قرآن نبود، باب معرفه الله بسته بود الی الابد. و آن فلسفه یونانی یک باب دیگری است که در محل خودش بسیار ارجمند است؛ برای اینکه، با استدلال اثبات می‌کند، نه معرفت حاصل می‌شود، با دلیل اثبات می‌شود وجود خدای تبارک و تعالی. معرفت غیر اثبات وجود است. و قرآن آمده است که هم اثبات بکند به همان طریقه‌های متعارف و طریقه‌های بلکه گاهی نازلتر از او و هم پرده دیگرش عرفان قرآن است که او را همین مقدارش هم که در قرآن است در هیچ کتابی نمی‌یابید، حتی در کتب عرفانی اسلامی که متحول شده است و با عرفان قبل الاسلام بسیار فرق دارد، باز تعبیرات قرآن غیر آنی است که آنها دارند.
یک نحوه دیگری هست، یک لطایف دیگری در قرآن هست و اینها هم از برکات بعثت است. و برکات بعثت آن مقداری که در معنویات هست آن قدر در مادیات ظاهر نشده است، لکن آن مقداری هم که در مادیات ظاهر شده است باز قبل الاسلام نبوده است. اتصال معنویت به مادیت و انعکاس معنویت در همه جهات مادیت از خصوصیات قرآن است که افاضه فرموده است. قرآن در عین حالی که یک کتاب معنوی، عرفانی به آن طوری است که به دست ماها، به خیال ماها، به خیال جبرئیل امین هم نمی‌رسد، در عین حال یک کتابی است که تهذیب اخلاق را می‌کند، استدلال هم می‌کند، حکومت هم می‌کند و وحدت را هم سفارش می‌کند و قتال را هم سفارش می‌کند و این از خصوصیات کتاب آسمانی ماست که هم باب معرفت را باز کرده است تا حدودی که در حد انسان است و هم باب مادیات را و اتصال مادیات به معنویات را و هم باب حکومت را و هم باب خلافت را و همه چیز را؛ و ما که امید است از پیروان اسلام باشیم و از پیروان قرآن باشیم باید همه ابعاد این را در نظر داشته باشیم. نه در نظر داشته باشیم، بلکه دنبالش باشیم تا حاصل بشود برای ما، مجاهده کنیم تا حاصل بشود برای ما.

مبارزه با ظلم و نجات انسان، انگیزه بعثت پیامبر (ص)

و اگر چنانچه ما با همان بعد ظاهری قرآن، به همان بعدی که قرآن برای اداره امور بشر آمده است، برای رفع ظلم از بین بشر آمده است، یعنی یک بُعدش این است که ظلم را از بین بشر بردارد و عدالت اجتماعی را در بشر ایجاد کند، ما اگر کوشش کنیم و آنهایی که تابع قرآن خودشان را می‌دانند، مسلمین جهان اگر کوشش کنند تا اینکه این بُعد از قرآن را که بُعد اجرای عدالت اسلامی است، در جهان پخش کنند، آن وقت یک دنیایی می‌شود که صورت ظاهر قرآن می‌شود. و ما ملت ایران که نهضت کردیم و دست ظلم را کوتاه کردیم باید دنبال این مطلب باشیم، و تا آنجایی که دست ظالمان را بکلی از کشور خودمان کوتاه کنیم و با هدایت این نور سایر کشورهای اسلامی و سایر مستضعفان جهان بیدار بشوند و خودشان را از تحت سلطه قدرتهای بزرگ خارج کنند. و آن چیزی که ما در روز مبعث باید توجه به آن بکنیم این است که با بعثت رسول خدا، بعثت رسول خدا برای این است که راه رفع ظلم را به مردم بفهماند، راه اینکه مردم بتوانند با قدرتهای‌ بزرگ مقابله کنند به مردم بفهماند. بعثت برای این است که اخلاق مردم را، نفوس مردم را، ارواح مردم را و اجسام مردم را، تمام اینها را از ظلمتها نجات بدهد، ظلمات را بکلی کنار بزند و به جای او نور بنشاند، ظلمت جهل را کنار بزند و به جای او نور علم بیاورد، ظلمت ظلم را به کنار بزند و به جای او عدالت بگذارد، نور عدالت را به جای او بگذارد و راه او را به ما فهمانده است، فهمانده است که تمام مردم، تمام مسلمین برادر هستند و باید با هم وحدت داشته باشند، تفرق نداشته باشند.

مکلف بودن همه قشرها به حفظ جمهوری اسلامی و وحدت‌

برادران! ما امروز گرفتار تمام قدرتهای شیطانی بشر هستیم؛ ما باید توجه بکنیم به اینکه تکلیف الهی ما در امروز که همه به ما حمله کرده‌اند چی است. تمام اقشار ملت از آنهایی که در سطح کشور کارفرما هستند و دست‌اندرکاران دولتی هستند، آنهایی که قوه قضایی به آنها محول است، آنهایی که کارهای دیگر بر آنها محول است، آنهایی که پاسداری از مرزها بر آنها محول است مثل ارتش و غیره، آنهایی که همه چیز بر آنها محول است و سایر قشرهای ملت مکلف‌اند به اینکه اسلام را حفظ کنند، مکلف‌اند به اینکه جمهوری اسلامی را حفظ کنند؛ و این تکلیف، تکلیفی است که از بزرگترین تکالیفی است که اسلام دارد و آن حاصل نمی‌شود الّا با تفاهم، الّا با اینکه همه ملت با هم برادر باشند. مومنون اخْوَه هستند. «11» اگر این اخوت ایمانی در سرتاسر کشور ما محفوظ بماند و هر کسی برای خودش توجه به خود نداشته باشد، توجه به مقصد داشته باشد و خودش را برای مقصدش بخواهد، هیچ کس نمی‌تواند به این کشور تعدی کند. و اگر خدای نخواسته، در بین آقایان، در بین مردم، در بین دولتیان، در بین مجلسیان، در بین اقشار ملت، کارگرها، کارفرماها و کشاورزان، همه اگر چنانچه این اخوت ایمانی سست بشود، آن روز است که رخنه می‌کنند در بین شما شیاطین و شما را به جان هم می‌ریزند و استفاده‌اش را قدرتهای بزرگ می‌کنند.
آنها، قدرتهای بزرگ نشسته‌اند آنجا که با ایادی خودشان در این کشور راههایی درست کنند که خود اهالی این کشور برای آنها جاده را صاف کند. آنها مستقیماً نمی‌آیند سراغ شما، آنها با این راهها، با قلمهای فاسد، با فکرهای فاسد که در خدمت می‌گیرند در سراغ شما می‌آیند و با شایعه افکنیها و دروغپردازیها در بین شماها هر کس را به دیگری بدبین می‌خواهند بکنند. و آن روزی که قشرهای ملت خدای نخواسته، بر خلاف الآن که هستند، به هم بدبین بشوند، آن روز است که رخنه کرده‌اند آنها و استفاده خواهند کرد. و همه مسئول هستیم، از من طلبه تا مراجع اسلام تا علمای بلاد اسلامی تا دست‌اندرکاران، مجلس، رئیس جمهور، ارتشیها، پاسدارها و همه قشرهای ملت در مقابل خدا مسئول‌اند و همه یک روز در پیشگاه خدا خواهیم رفت و از ما سوال خواهد شد، نعمت را از ما سوال می‌کنند و آن نعمت، اسلام است. ما مسئول هستیم، ما باید پا روی غرضهای شخصی خودمان بگذاریم برای خدا و برای مقصد. ما همه باید برای خدا باشیم، چون از او هستیم و هر چه داریم از اوست، قدرت هر چه هست از اوست، نعمت هر چه هست از اوست و او نورِ سماوات و ارض است. و ما موظف هستیم از طرف او و از طرف عقل خودمان و وجدان خودمان که به آن کسی که ولیّ همه چیز ما هست خدمت بکنیم، و آمال و آرزوی ما این باشد که دین او را تقویت بکنیم و اسلام را در بین بشر پیاده کنیم؛ و این نمی‌شود الّا به وحدت کلمه شما و دست برداشتن از اختلافات، اگر خدای نخواسته باشد و ان شاء الله نباشد. و من امیدوارم که با وحدت کلمه و با اخوت ایمانی محکم بایستیم و بایستید و این کشور را از حوادث دهر حفظ کنید. خداوند ان شاء الله به همه ما سعادت دریافت معنویات مبعث پیغمبر اکرم را عنایت فرماید. خداوند تعالی از نور معرفت خودش که به وسیله قرآن القا شده است به ما هم بهره‌ای عنایت فرماید. و خداوند تعالی وحدت اسلامی این ملت را حفظ بفرماید و دولتهای اسلامی را بیدار کند و ملتهای اسلام را به هم پیوند بدهد.
و السلام علیکم و رحمه الله‌

«۱»- کسی که مورد خطابِ قرآن قرار گرفته است‏«۲»- راجل: کسی که پیاده راه برود و سوار بر مرکب نباشد، کنایه از عجز است.«۳»- سوره حدید، آیه ۳ و ۴: اوست آغاز و انجام و پیدا و نهان و او به همه چیز داناست ... و هر کجا باشید او با شماست»«۴»- سوره نور، آیه ۳۵:« خدا نور آسمانها و زمین است»«۵»- بحار الانوار، ج ۲۴، ص ۲۳۷- ۲۳۸، ح ۶:« بدرستی آن کسی قرآن را می‏شناسد که مورد خطابِ قرآن باشد»«۶»- بحار الانوار، ج ۶۸، ص ۲۳:« آن چنان که حق معرفت توست، ما تو را نشناختیم»«۷»-« نشناختیم تو را، آن قدری که حق معرفت من است به تو»«۸»-« ما حق معرفت تو و بندگی تو را نشناختیم»«۹»- ما بندگی تو را آن چنان که حقِ بندگی توست بجای نیاورده‏ایم.«۱۰»- اشاره است به آیه ۱۷، سوره غاشیه.«۱۱»- اشاره است به آیه ۱۰ سوره حجرات:« انَّمَا الْمُوْمِنُونَ اخْوَهٌ». بتحقیق که تمامی مومنین برادرند».


امام خمینی (ره)؛ 21 اردیبهشت 1362

صوت مطلب

کیفیت متوسطحجم 13/70 مگابایتبیشتر

جمله طلایی

فراز طلایی

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: