بسم الله الرحمن الرحیم
تسلیم ناپذیری ایران در مقابل امریکا
من بسیار خوشحال هستم از اینکه این برادرهای عزیز را امروز میبینم و برای ما سرافرازی ایجاد کردند و مساله، بُعد معنویش اهمیتش بسیار بیشتر از بُعد مادیش است.
بُعد مادیش، خوب یک مقداری نفت میرفته و الحمد للَّه جلوگیری کردند. اما بُعد معنوی همان است که شما اشاره کردید که اینها ماها را همیشه با این مسائل میترسانند.
دست به آن نزنید که نخواهد شد، غیر از امریکا این کار نمیتواند بکند، غیر از فرانسه و نمیدانم چی نمیتوانند بکنند. در صورتی که ثابت کردند جوانهای ما و کارمندهای ما و همه اشخاصی که در این امور مربوط هستند، به اینکه نه، آن کارهایی که آنها ممتنع میدانند، اینجا ممکن است و ما باید این را راهی باز کنیم برای کارهای بزرگتر، نترسیم از مطلب که ما نمیتوانیم بکنیم. نخیر، میتوانیم بکنیم.
خوب، یک همچو مطلبی که من دیشب فیلمش را آوردند «1» دیدم، البته من درست نمیتوانم بفهمم مسائل را، اما سختی و مشکلیاش را فهمیدم که این کار با چه سختی انجام گرفته، با چه مشکلی انجام گرفته است. و همان طوری که گفته شده است، این را آن طور نمایش داده بودند که غیر از یک امریکا و امثال او از آنها نمیآید این کار را بکنند.
و با این میخواستند که ما را به یک نحوی گرایش بدهند به آن طرف. و این باید به دولتهای کشورهای اسلامی و خصوصاً به این خلیجیها تذکر داده بشود که شما خودتان برخیزید از جا. این قدر خودتان را اسیر این قدرتهای بزرگ نکنید. شما خودتان میتوانید کار بکنید. شما خودتان شریان حیات امریکا و امثالش دست شماست، و خودتان میتوانید کار را انجام بدهید.
و معنا ندارد که دولتهای اسلامی همه کوشش کنند به اینکه ایران هم باید مثل خود ما باشد و مربوط به امریکا باشد. این کوششها بیفایده است و ایران دستش را پیش امریکا ان شاء الله تا ابد دراز نمیکند، و لو اینکه فانی بشود. آنها گمان میکنند که ما برای- فرض کنید که- یک نفت و یا برای چیزی تسلیم امریکا میشویم، در صورتی که نه، ما تا فنای خودمان تسلیم دیگر نمیشویم. میتوانند آنها اگر یک وقتی توانستند البته آن طور که باز آنها خیال میکنند که میتوانند هر کاری بکنند. باز مساله آن نیست. اینها امتحانشان را در افغانستان دادهاند. آن شوروی قلدرتر از امریکاست و لو این شیطانتر است، اینها امتحانشان را آنجا دادند و دیدند چه. خود امریکا هم در جاهای دیگری- عرض شود- در ویتنام و امثال اینها امتحانش را داد. این در صورتی است که فرقهای زیاد است ما بین آنجا و اینجا. آنجا دولتش همراه با امریکا بوده. در افغانستان حزبش موافق با [شوروی] بوده، ارتشاش موافق بوده، همه چیزش موافق بوده. آن چریکهای قدرتمند بودند که مقابل ایستادند و تو دهنی به آنها زدند و الآن هم دارند میزنند. اینجا بحمد الله همه ملت با هم هستند، کارگرش، کارمندش، زارعش، دولتش، رئیس جمهورش- نمیدانم- مجلساش، همه، همه یکی هستند. ارتشاش، سپاه پاسدارهایش، بسیجاش، اینها همه یک موجود الآن هستند، یک ارگان را تشکیل میدهند با اسماء مختلف. و لهذا میبینند که این همه چیزهایی که برای ما پیش آوردند، مشکلاتی که برای ما پیش آوردند، خود همین آقایان حل کردند. و مشکلات بعدها هم به دست خود همین آقایان حل میشود که ما بتوانیم مشکلاتمان را با زحمت خودمان و حفظ شرافت خودمان، خودمان انجام بدهیم.
اتکا به خدا و یاس از غیر او
چرا باید ما دستمان را پیش دیگران دراز کنیم برای این امور؟ باید افکار خودمان را به راه بیندازیم، یعنی همه ایران این کار را بکند. همه دانشگاهها، همه کارخانهها، همه افکارشان را به کار بیندازند، از آنها میآید. راه را خدا باز میکند. ابتدا به نظر آدم میآید که یک کاری نمیشود، وقتی که وارد شد کم کم میبیند نه، خدا راه را باز کرد و شد.
خوب یک همچو کاری که این جوانهای عزیز ما کردند، یک کار مهمی بود، کار کوچکی نبود، این کار مهم را همت گماشتند و با همت کار را انجام دادند. کارهای دیگر را هم میتوانند انجام بدهند. و ما باید مایوس نباشیم. ما باید خودمان را از دیگران، از غیر خدا مایوس کنیم و بگوییم آنها هیچ، و با اتکاء به خدای تبارک و تعالی و قدرت ملی خودمان، اسلامی خودمان، کارهایمان را پیش ببریم. و پیش میرود این کارها؛ منتها بعضیهایش زود پیش میرود، بعضیهایشان هم یک قدری دیرتر پیش میرود. باید ما عزممان را جزم کنیم به اینکه نه دستمان را پیش امریکا دراز کنیم نه پیش شوروی و نه پیش دیگران. و باید خیلی آدم متاسف باشد از این دولتهایی که به اسم اسلام در این اطراف هستند، که همه دارند کوشش میکنند که اسارت خودشان را تحکیم کنند. نه اینکه اینها نمیفهمند، بسیاریشان میفهمند مساله را که اگر اینها با دولت اسلامی، جمهوری اسلامی، مربوط بشوند، برایشان خوب است. اما یک وسوسه شیطانی در قلب آنها ایجاد کردهاند که نمیشود اینها را، با امریکا نمیشود چه شد. تا همین که سابقاً میگفتند برای ما که با امریکا اصلًا نمیشود طرف شد، با شاه هم نمیشود طرف شد. خوب، طرف شدند ملت ما و دیدند که میشود با امریکا، با شوروی، همه را دستشان را قطع کرد، و دیدند که خبری هم نشد و نخواهد هم شد.
و مساله این طور است که یک ملتی اگر یک چیزی را خواست، نمیشود تحمیلش کرد. میشود تحمیل به یک گروهی، یک حزبی، نمیدانم یک چیزهایی کرد، اما به یک ملت نمیشود یک چیزی را تحمیل کرد. ملت وقتی بنا شد، همهشان را در یک راه میروند، نمیشود دیگر این را از این راه منصرفش کرد. با قدرت نمیشود ملت را از آن طریقی که دارد منصرف کرد. ممکن است که یک وقت فرض کنید یک قدرتهایی سرکوب کنند یک ملتی را، لکن نمیشود تا آخر برود، در بین راه فلج میشود. بحمد الله مملکت ما جوری است که از اول هم نمیتوانند، نه اینکه بیایند و بین راه، ان شاء الله از اول هم نمیتوانند. و ما به خدا متکی هستیم؛ و خداوند ان شاء الله همه جوانهای ما را حفظ کند و دولت ما را، ملت ما را همه را حفظ کند. و باید من واقعاً تشکر کنم از شما جوانهای عزیز که بعد معنویش بسیار زیاد است برای اسلام و برای ایران، شما محقق کردید، و خداوند به شما اجر مجاهدین را ان شاء الله عنایت کند.
و السلام علیکم و رحمه الله.