نامه امام به همسر
تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوّت قلبم گردیدم متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آئینه قلبم منقوش است. صد حیف که محبوب عزیزم همراه نیست که این منظره عالی به دل بچسبد. 1 فروردین 1312
جُعلتُ صدقه من اجلک .. بحق الله، جُعلتُ فداک .. طوال هذه الفتره التی کنت فیها مبتلی بابتعادی عن نور العین العزیزه وقوه قلبی، لم تفارقنی ذکراک، وصورتک الجمیله منحوته فی قلبی ..یا للاسف ان حبیبی العزیز لیس معی لیری هذا المنظر الخلاب الذی یسحر القلوب. ذی القعده ۱۳۵۱
My dear! I have always remembered you ever since I was separated from my dear sweetheart and source of confidence and your beautiful countenance has been portrayed on the mirror of my heart. Alas! My dear beloved is not here with me; then how enjoyable the scene would be. Circa April 1933