احترام به بزرگتر
مواظب باشید صدمه نخورد
احترام برادر بزرگتر در حد یک استاد
سه نامۀ مستقل نوشت
چرا جلوی پدرت راه رفتی؟
دست او را بوسیدم
شما امر نفرمودید
فقط دو بار
شما جلوتر از ما از هواپیما بیرون بروید
برای اساتید خود ارزش والایی قائل بودند
اگر مرحوم حاج شیخ زنده بودند
در بزرگی او همین بس است
شیاطین، تسلیم او هستند
عمامه شان را تحت الحنک کردند
چرا مواظب زبانمان نیستیم؟
شجاعانه با تفکر حاکم نبرد می کردند
کارآگاههای رضاخان مخالفت کردند
نه، من می روم
تو پدرت را نشناخته ای
مرحوم شاه آبادی لطیفه ای ربانی بود
ناگهان متوجه شدند و از جابرخاستند
علامه مجلسی می خواست از سلطۀ استبداد بکاهد
قدر این سیّد را بدانید
اینها چه می کنند
سرچشمۀ نیروی ما اسلام است
ایرانیان، شما را نمی شناسند
عبای آقای بروجردی را آب کشیدند
گاهی شصت نامه دستنویس می کردند
در درس آقای بروجردی شرکت می کردند
تا درِ منزل، آقای بروجردی را همراهی می کردند
در سر حد کرامت است
دو زانو و مودب می نشستند
اگر حاج آقا روح الله قبول کنند
این منشی به درد من نمی خورد
پرچمدار، آقای بروجردی هستند
برای جلوگیری از اعدام فداییان اسلام، شخصاً اقدام کردند
احترام به مرجع
روحانی باید با لباس روحانیت شهید شود
به من چه کار دارید؟
حاضر نیستم بشنوم
می توانید یک خبری برایم بیاورید
مثل اینکه بهترین عزیزشان را از دست داده اند
فقط برای دو نفر تمام قامت می ایستادند
هر طور بود از بستر بیماری بلند می شدند
از بزرگواری آقای شاهرودی بگو
همان جا بایستید
حتی اگر شما نیایید، من نماز نمی روم
آقای قاضی را در کنار خود نشاندند
خیلی به آقای خادمی احترام کردند
همجواری شما برای ما مغتنم است
مطلب، پخش نشود
او را از فیضیه بیرون کردند
تب مالتی که داشتند عود کرد
امام بر او برآشفتند
نیت او خیر بوده است
خیلی با تجلیل نام می بردند
برای مرحوم کمپانی هم فاتحه ای بخوانید
من یکی از پیروان شما هستم
در تکریم بزرگان علم و فقاهت اهتمام داشتند
برای همۀ علما احترام قائل بودند
احترام گذشتگان
آقایان خیلی مواظب الفاظشان باشند
می خواستند روی زمین بنشینند
احترام بیش از حد به بزرگتر
درجات احترام برای افراد متفاوت بود
رد سخنان بزرگان با احترام
نظر امام و تغییر فتوای آیت الله بروجردی