هدیه دادن
جوانها بهتر است بیشتر خود را بپوشانند
چند کتاب جایزه دادند
عبایی به من هدیه دادند
این انگشتری را برای او نگه دار
این خجالت ندارد
به ربابه بگو فوراً بیاید
ببخشید شما را زحمت دادم
عطری هم به داماد دادند
نام این درخت چیست؟
این میز را بخور!
میل داشتم شما استفاده کنید
تا خدمتشان عرض می شد برمی خاستند
هدیه به خواهر و برادری مسلمان
قرآنی هدیه کردند
مثل تسبیح خودم باشد
تا گفتم خانوادۀ شهید است بلند شدند
بلافاصله برخاستند
هدیه را به خود آنان می دادند
به خودش بخشیدم
به فرزندان شهدا انعام می دادند
بچه های شهدا را می بوسیدند
یک هدیه ای به اینها داده شود
فرزند شهید را روی زانو نشاندند
به افراد نیازمند بدهید
من و برادرم را به گردش می بردند
همان هدیه را به من دادند
جوانها بیشتر خود را بپوشانند
قل انما اعظکم بواحده
برای جامعه فرد مفیدی باشید
همه را به دیگران می دادند
نزد امام هرگز چیزی اندوخته نشد
این همه را می خواهم چه کنم؟
بدهید به کسی که استفاده کند
امام عطر هدیه می دادند
بگذارید نهارش را بخورد
یک وقت دیدیم در باز شد
شب تولد حضرت مسیح در پاریس
در پاریس سراغ همسایگان را می گرفتند
هدیه امام به دو خانم مسیحی
صلۀ امام
باید تمام اتاق را دست بکشی
اگر امام صلاح بدانند
عبای تمیزی که بمن دادند
قرآن را به خود او برگردانیدند
علاوه بر تشویق انعام می دادند
هدیه امام به یکی از طلاب
هدایایی که برایشان می آوردند هدیه می کردند
برای دانش آموز و مربی هدیه فرستادند