عبادت

دعای عرفه را ایستاده می خواندند‏
عکس العمل نشان ندادند‏
هر چه هست از این شلوغیهاست‏
شما چی می فرمایید؟‏
سراغ ندارم مراجع دیگر هر روز حرم بودند‏
هر روز به حرم حضرت معصومه می رفتند‏
گویی صدایی نشنیده اند‏
به سوی رحمت خدا می روی‏
چرا ابهّت نماز را حفظ نمی کنیم‏
نماز ایشان عادی خوانده می شد‏
نماز جماعت امام بسیار ساده بود‏
حاج آقا روح الله اهل تهجّدند‏
از پانزده سالگی نماز شب می خواندند‏
برخاستن ایشان باعث بیداری من می شد‏
خوب که نگاه کردم دیدم امام است‏
یخ حوض را می شکست‏
ترک نشده است‏
از اول مراقب نماز شب بودند‏
متواتر بود‏
آخر شب بر می خاستند‏
بی سر و صدا حرکت می کردند‏
مثل یک سایه بر می خاستند‏
ندیدم ترک بشود‏
گریه های نیمه شب امام هرگز قطع نشد‏
امشب همه بروید‏
نماز شب در مسیر تهران‏
پس از دو ساعت استراحت برخاستند‏
صدای گریه حاج آقاست‏
تقید به نماز شب در جوانی‏
در اوج بیماری نماز شب خواندند‏
هیچوقت ترک نکردند‏
با اینکه نمی توانستند بایستند‏
دستهایشان به آسمان بلند بود‏
از گریه شبانه امام بیدار شدم‏
مثل همیشه برخاستند‏
یک مرتبه زنگ به صدا درآمد‏
یکبار ندیدم سر ساعت بیدار نشوند‏
هوا روشن نشد‏
مکّه کدام طرف است؟‏
پس از کمی استراحت برخاستند‏
در هواپیما نماز شب می خواندند‏
در چهره امام آثار اشک دیده می شد‏
کار هر شب امام است‏
به نماز شب ایستادند‏
به حالت خوابیده نماز شب خواندند‏
با هیچ شب دیگر فرق نکرد‏
حتی بر تخت بیمارستان‏
نماز شب در کودتا‏
دیدنی است نه گفتنی‏
زار زار گریه می کردند‏
قدر بدان‏
سر وقت بیدار می شدند‏
صدای گریه بلند امام را می شنیدم‏
از سحرخیزی من بوده است‏
کاری می کردند که نشنویم‏
به زیارت عاشورا مشغول هستند‏
موقع قدم زدن ذکر می گفتند
فقط ذکر می گفتند‏
آهسته ذکر می گفتند‏
بر مستحبات نظارت می کردند‏
هر کاری می کنی در جوانی بکن‏
هر چند ماهی یک بار صحافی می شد‏
تهجّد در دوران طلبگی‏
از جوانی جدیت در نماز شب داشتند‏
در مهتاب اشک آقا را می دیدم‏
از چراغ قوه کوچک استفاده می کردند‏
هنوز شبی پیش نیامده‏
حتی یکبار هم نشد‏
ساعت را می پوشانیدند‏
انسان را به گریه می انداخت‏
دستمال کفاف اشکشان را نمی داد‏
به نماز صبح وصل می کردند‏
جویای وقت نماز شب شدند‏
تمام آداب را رعایت می کردند‏
در همان ساعت لبهایشان تکان می خورد‏
خدایا مرا بپذیر‏
لرزه بر اندامشان می افتاد
با وجود لوله تنفس نماز شب خواندند‏
اولین شبی که چراغ روشن بود
دو ساعت مانده به صبح بیدار می شدند‏
مبادا رفت و آمدها اثر کند‏
روی زمین می نشستند‏
این دعا را همۀ ائمه خوانده اند
نیمه شب مناجات شعبانیه می خواندند‏
همه دعاهای شب جمعه را می خواندند‏
هیچ چیز جز خدا نمی دیدند‏
رضای الهی در درجۀ اول بود‏
بگویید ختم امّن یجیب بگیرند‏
دایماً به یاد خدا بودند‏
من اینجا هستم داد نزن ‏
آهسته راه می رفتند تا کسی بیدار نشود‏
تنها جلوی پایشان روشن بود‏
دیگر پیش من نخواب!‏
تا می توانید در جوانی خدمت به مردم بکنید‏
یک برنامۀ مرتب و ھمیشگی
تفقّد نیمه شب‏
یا در حال عبادت بودند یا مطالعه‏
یک بار هم امام را بیکار ندیدم‏
زیارت عاشورا را در حال قدم زدن می خواندند‏
خودتان را به عبادات عادت دهید‏
یک برنامه همیشگی‏
ذکر سجده آخر نماز امام‏
ذکر سجده آخر نماز عصر
بروید وقت نماز است‏
نماز امام با صدای اذان همراه بود‏
تا مغرب می شد نماز می خواندند‏
آیا ظهر شده؟‏
فکر کردیم چیزی می خواهند‏
لحظه ای از نماز غافل نبودند‏
با اینکه دیر می خوابیدند‏
نشناخته مجذوبش شدم
مراقب بودند دیگران اذیت نشوند
از شیشه های قدیمی گلاب استفاده می کردند