حق استاد بر شاگرد
برای اساتید خود ارزش والایی قائل بودند
در بزرگی او همین بس است
شیاطین، تسلیم او هستند
شجاعانه با تفکر حاکم نبرد می کردند
کارآگاههای رضاخان مخالفت کردند
نه، من می روم
تو پدرت را نشناخته ای
مرحوم شاه آبادی لطیفه ای ربانی بود
ناگهان متوجه شدند و از جابرخاستند
علامه مجلسی می خواست از سلطۀ استبداد بکاهد
درس خود را تعطیل کردند
ایرانیان، شما را نمی شناسند
بالاخره آقا را به قم آوردیم
عبای آقای بروجردی را آب کشیدند
گاهی شصت نامه دستنویس می کردند
غرض این بود که بفهمانیم ایشان مرجع است
سرانجام آقای بروجردی را به قم آوردند
جامعیتی که آیت الله بروجردی داشتند در بقیه نبود
در درس آقای بروجردی شرکت می کردند
تا درِ منزل، آقای بروجردی را همراهی می کردند
با تمامی شاگردان خود در درس آیت الله بروجردی شرکت می کردند
در گوشه ای از مجلس درس می نشستند
از درس آقای بروجردی خیلی استفاده کردیم
در خانه درس می گفتند
در سر حد کرامت است
دو زانو و مودب می نشستند
ماموریتهای مهمی محوّل می کردند
در گفتگوهای مهم شرکت کنید
پرچمدار، آقای بروجردی هستند
حوزه، رئیس دارد
اگر آقای بروجردی اجازه دهد
برای تداوم مبارزه با بهاییت آیت الله بروجردی را آماده می کرد
آقا، سرد شده اند
احترام به مرجع
روحانی باید با لباس روحانیت شهید شود
به من چه کار دارید؟
حاضر نیستم بشنوم
راجع به اعلمیت ایشان نباید شک کرد
می توانید یک خبری برایم بیاورید
مثل اینکه بهترین عزیزشان را از دست داده اند
دیوار بلندی که فرو ریخت
فقط برای دو نفر تمام قامت می ایستادند
قیامت سرتان نمی شود؟
از بزرگواری آقای شاهرودی بگو
همان جا بایستید
حتی اگر شما نیایید، من نماز نمی روم
خیلی به آقای خادمی احترام کردند
همجواری شما برای ما مغتنم است
او را از فیضیه بیرون کردند
خیلی با تجلیل نام می بردند
روزی به اینجانب گفتند
دو بار به عیادت من آمدند
به طلاب درسخوان کمک می کردند