حلقهی گیسو و، ناز و، عشوه و، خال لبتجُز در میکده امید به راهی نبودپیری رسید و عهد جوانی تباه شدبا دم عیسی، برای حلّ مُشکِل آمدهدر میخانه گشودند و چنین غوغا شدمعتکف گشتم از این پَس بدر پیر مُغانجز سر کوی تو، ای دوست! ندارم جاییوه چه افراشته شد، در دو جهان پرچم عشق!بی نصیب آن کس که او را، رَه بر این پیمانه نیست
عکس نوشت ها / کوت ها امام خمینی