باده در ساغر ما ریز که ما محرم رازیم

محرمِ راز

در غم هجر رُخ ماه تو، در سوز و گُدازیم
تا به کی‌ زین غم جانکاه، بسوزیم و بسازیم؟
شب هجران تو آخِر نشود، رُخ ننمایی

در همه دهر، تو در نازی‌ و ما گردِ نیازیم
آید آن روز که در باز کُنی‌، پرده گشایی‌

تا به خاک قدمت، جان و سر خویش ببازیم؟
به اشارت اگرم، وعدۀ‌ دیدار دهد یار

تا پس از مرگ به وجد آمده، ‌در ساز و نوازیم
گر به اندیشه بیاید که: پناهی‌ است به کویت

نه سوی‌ بُتکده رو کرده، نه راهی‌ِ حجازیم
ساقی‌! از آن خُمِ پنهان، که ز بیگانه نهان است
باده در ساغر ما ریز! که ما محرم رازیم|

دیوان اشعار امام خمینی (ره)

دریافت طرحدریافت استوری طرح
اشتراک باده در ساغر ما ریز که ما محرم رازیم
کلیدواژه:
امام خمینیشعردیوان اماماشعار امامدیوان اشعار