مسئله قربانی فرزند یک باب است که به حسب البته دید نوع بشر، مسئله مهمی است، لکن آن چیزی که مبدا این عمل میشود، آن چیزی که مقابله ما بین پدر و پسر را در آن جا متحقق میکند، این یک مسائل قلبی و روحی و معنوی است، فوق این مسائلی که ماها میفهمیم. ما همین میگوییم که ایثار کرد، قربانی کرد و واقعاً این طور بوده است، مهم هم هست. لکن آیا در نظر ابراهیم هم ایثار بوده است؟ ابراهیم هم در نظرش این بوده است که حالا یک چیزی، تحفهای میبرد پیش خدا؟ اسماعیل هم- سلام الله علیه- در نظرش بوده که یک جانفشانی دارد میکند برای خدا؟ یا مساله این نیست. این مسئلهای است که تا نفسانیت انسان هست، خودیت انسان هست، ایثار اسمش هست. من ایثار میکنم در راه خدا فرزندم را، من ایثار میکنم در راه خدا جان خودم را. این، برای ما مهم است و زیاد مهم است، برای ابراهیم نیست مساله این، ایثار نیست. ابراهیم خودی نمیبیند تا ایثاری کرده باشد، اسماعیل خودی نمیبیند تا ایثار کرده باشد. ایثار این است که من هستم و تو هستی و عمل من و برای تو و ایثار. این، در نظر بزرگان اهل معرفت و اولیای خدا شرک است، در عین حالی که در نظر ما کمال بزرگی است، ایثار بزرگی است.